حسین مسرت
قنات سازی و قنات داری[1]: عبدالکریم بهنیا، تهران: نشر دانشگاهی (ش 402)، 1367، وزیری، 236 ص، مصوّر، نمودار.
یکی کان رحمت ز بازوی مردم |
ثمین گنجی از رنج اسلاف دیرین |
شب و روز در کار خدمت به مردم |
به کرمان و یزد و به کاشان و قزوین |
همایون صنعتی زاده»
آنگاه که کار، با عشق و علاقه همراه گشت، نویسنده از پشت میز به در میآید. کوله بار دانش را بر پشت میگذارد و در متن موضوعش قرار میگیرد و آنگاه که دشتها و کوهها را درنوردید و از سختی راه نهراسید، حوصله به خرج داد و پای سخنان اهل فن نشست، حاصل کارش کتابی خواهد شد، همچون کتاب آقای بهنیا که با هر سطرش، زندگی کرده است. آراسته و پیراسته، نیکو و پسندیده.
قنات، کویر و بادگیر از گروه واژه هایی هستند که نام یزد را ه نیز به دنبال دارند یا به یادها میآورند. به گفتۀ حیـدریّهزاده: اگر نیل، شاهرگ مصـر است، شیـرکـوه،
قلب بزرگ کویر است و قناتها و کاریزها، شریان زندگی بر تن کویر»[2]
از تو جوشان است، چون آبِ حیات |
| آب در دالانِ ظلماتِ قنات |
از شعر شیرکوه: عبدالحسین جلالیان[3]
نام کتاب، خود میتواند گویای برگزیدن و معرّفی آن در این ستون باشد.
چنانکه نویسنده در پیشگفتار کتاب آورده، چهار گروه با چهار دیدگاه به بررسی قنات (کاریز) و نگارش کتاب و مقاله و جزوه و پایان نامه در این باره دست یازیده اند:
1- فنّی و مهـندسی، 2- اقتصادی، 3- تاریخی جغرافیایی و کلاًّ علوم انسانی، 4- قوانین.
آقای بهنیا را میتوان از گروه پنجم دانست. زیرا با بازنگری کامل بر چهار زمینۀ گفته شده، با روشنگری ویژۀ خود، سرهها را برگزیده و به سان دانههای تسبیحی گرانسنگ، آنها را به یک نخ زده، چنانکه هر گروه علاقمند از جامعه میتواند بهرۀ خود را از این کتاب برگیرد.
مهندسان سازمان آب و جهاد یزد میتوانند از راههای درست بهره وری آبهای زیرزمینی آگاهی یابند. کارشناسان برنامه و بودجه و اقتصاد یزد میتوانند از دید اقتصادی به بررسی کاریز بپردازند. پژوهشگران تاریخی یزد از دید تاریخی و اهل قانون به پیگیری قوانین و پیشنهادهای بهبود قانونهای آن نگرشی داشته باشند و چنانکه همه میدانند، یکی از پرمسئلهترین شکایات یزد، شکایتهای وابسته به آب و قنات است که خود دلیلی بر کمبود آب در این دیار است. آقای بهنیا در سفر یزد، همراه با کارشناسان یزدی قنات، از کاریزهای یزد بازدید و نمونهبرداری کرده و از منابع موجود در اداره آبیاری یزد بهره جسته است.
سه بخش عمدۀ کتاب عبارتند از:
بخش یک را سه فصل، در میان است:
قنات به منزلۀ وسیلهای برای در اختیار گرفتن آبهای زیرزمینی (یا آبهای سطحی): که هنوز هم در بعضی از مناطق ایران، مثل یزد حدود 55% آب مورد نیاز را تأمین میکند.» (ص9)
در مورد طویلترین قنوات استان یزد هم، مانند کرمان در منابع موجود، اتّفاق نظر وجود ندارد. ساعدلو، طول یکی از قنوات یزد را 120 کیلومتر و عمق مادرچاه را 116 متر ذکر کرده است. افشار، طول بعضی از قنوات یزد را 14فرسنگ (84 کیلومتر) و عمق مادرچاه آنها را بیش از 100متر ذکر میکند. ایران منش، یکی از طویلترین قناتهای یزد را قنات اشکذر با 72 کیلومتر طول معرّفی میکند. سازمان برنامه و بودجۀ استان یزد طویلترین قنوات یزد را قنات مهدی آباد رستاق و قنات مهدی آباد حومه میداند که فاصلۀ مادرچاهشان تا مظهر 50 کیلومتراست و میزان بدۀ آن 40 لیتر در ثانیه. البتّه قسمتی از طول قنات، مجرای آب است.
یکی دیگر از طویلترین قنوات یزد، قنات جلال آباد است که 48 کیلومتر طول دارد و طناب خور عمق» مادرچاه آن 80 کلاف (متر) است. قنات صدرآباد واقع در اردکان یزد یکی از قنوات طویل استان یزد است که 70 کیلومتر طول دارد. قنات حسن آباد مهریز با متوسّط بده سالیانه 150 لیتر در ثانیه، حدّاکثر بده را در استان یزد دارد. از بین قنوات قدیمی یزد، میتوان قنات یعقوبی را نام برد که عمر آن در حدود 900 سال است.» (ص) مهجور میگوید در یزد، قنوات عظیمی کنده شده است که با اسب میتوان به داخل آنها رفت.» (ص40)
بخش دوم را پنج فصل دربرگرفته است:
در مورد آن دسته از قنواتی که از آبهای زیرزمینی استفاده میکنند، تعدادی از آنها که مادرچاه ندارند و از آب چشمههای دایم یا موقّت پای کوهها بارور میشوند. نمونۀ این قنوات در یزد به وضوح دیده میشود. به عنوان مثال: در شیرکوه، اطراف تفت، قناتی است که آب آن از چشمهای به نام تامهر (این چشمه، از اوّل اسفند شروع به جوشش میکند و تا مهر ادامه دارد) تأمین میشود. همچنین قناتی در مهریز یزد است که آبِ خود را از چشمۀ غربالویز[4] میگیرد و آن را تا 60 کیلومتری یزد میبرد. قنوات دولت آباد در یزد و سفاله رن در گلپایگان نیز جزء این گروه اند.» (ص65)
بخش سوم را دو فصل است:
1- عملیّات مربوط به نگهداری و ترمیم قنات
ایجاد آب بند و سیل برگردان و احداث سدهای خاکی در مسیلهای اطراف قنوات. این اعمال، سبب جمع شدن آب مسیلهای نزدیک قنوات و نفوذ به زمین و تغذیۀ لایۀ آبدار میشود. در شهر یزد به این عمل، آب گور کردن میگویند. چون سرعت آب در زیرِ زمین بسیار کم است، بنابراین میتوان قنوات را در فصول خشک به وسیلۀ آب گور کردن، پرآب کرد.
در شهـرستان یزد به منظـور تغذیه آب قنات، گاهـی از قنـوات متـروکه استفاده
میکنند. بدین ترتیب که دهانۀ آنها را بسته و سیلابها را به داخل آنها هدایت میکنند و بدین وسیله سعی میشود که سطح ایستایی منطقه را بالا بیاورند و در نتیجه، آبدهی سایر قنوات را زیادتر کنند. در این روش، خطر ریزش زمینهای اطراف قنات وجود دارد.» (ص130)
3- نظریّات و عملیّات مربوط به حفظ آب قنات. بهنیا در عین حالی که جریان دائمی آب زیرزمینی به سطح زمین را در فصولی که نیاز چندانی به آب نیست، جزء ایراداتی میداند که به عملکرد قنات وارد است. ولی در عین حال بنا به دلایلی، این مطلب را قابل بحث نمیداند، از جمله به گفتۀ ایشان:
برای استان به شدّت خشک یزد با توجّه به نیاز شدید آن، حتّی در سردترین سالیانه، این امر نمیتواند دارای اهمیّت چندانی باشد. برای کشاورز یزدی، تنها فرصتی که جهت سیراب کردن باغات و تأمین ذخیرۀ رطوبت در خاکِ تحت بهرهبرداری وجود دارد، فصل زمستان است که با در اختیار داشتن آب اضافی قنات، این کار را انجام میدهد.» (ص138)
بخش 4، تنها فصل محاسبۀ بِده قنات در تَره کار را دارد.
در پایان راهنمای منابع قنات آمده است. خوشبختانه کم کم، دیگر آن روش ناپسند خسّت در معرّفی منابع و مآخذ نویسندگان، دارد رخت از این سرزمین بر میبندد و به جایی رسیده که نویسندگان در پایان کتابشان، مقالهنامه و کتابنامۀ موضوع مورد بحث را نیز میآورند تا خوانندگان نکته سنج و علاقهمند با منابع بیشتر آشنا شده و بدانند در موضوعات تخصّصیتر که کتاب از حوصلهاش بیرون است، میتوانند چه منابع دیگری را زیرورو کنند. از چندباره کاریها و سرگردانیها میکاهد و بالاتر از همه مدرک به دست آن گروه از پژوهندگان میدهد که کتابخانۀ فلان سازمان، فلان کتابی دارد تا دیگر نتوانند شانه خالی کنند که نه! چی؟ کجا؟
جـا دارد از پشتکار و کوشش آقای بهنیا در یافتن منابع نو و بازیافته سپاسگزاری
شود. چنانکه کتابنامۀ قنات ایشان که در نشر دانش، سال 62، تنها 204 مورد را در بر میگرفت، اکنون به 350 مورد پارسی و 328 مورد به زبان بیگانه رسیده است. * در این کتابنامه شمارههای زیر ویژه یزد است:
14- بخشی از گزارش استانهای خراسان و یزد در رابطه با مسائل احیای قنوات و آبهای منطقه، 26- یادگارهای یزد ج 2، 91- تاریخ یزد، جعفری، 134- خطر خشکیدن قناتهای یزد، 153- گزارش سمینار قنوات ایران، 246- یزد، استان کویر- استان صنعت و کشاورزی، 272-271، جامع مفیدی، ج1 و 3، 309- گزارش و مطالعات آبهای زیرزمینی منطقۀ یزد و اردکان، 310- گزارش منطقۀ مطالعاتی یزد و اردکان.
کتاب با صفحه آرایی مناسب و بالاتر از همه با عکسها و طرحها و نمودارهای گویایی زینت یافته که به فهم بیشتر نوشتههای کتاب یاری میرساند.
در زیر، منابعی هرچند اندک دربارۀ قناتهای یزد معرّفی میشود که امّید میرود مورد توجّه آقای بهنیا قرار گیرد:
الف: کتاب
آب در ایران: سیروس چاه کوتاهی، تهران: نشریّۀ مسائل کشاورزی ایران، 1360.
اوضاع کشاورزی و قنوات اردکان: حایری اردکانی، پایان نامۀ دورۀ کارشناسی دانشکدۀ علوم اجتماعی و تعاون دانشگاه تهران، 1354.
بلوک میبد: محمود حیدریّهزاده، تهران: چکیده، 1357: 53-41.
تاریخچۀ اله آباد رستاق یزد: اردشیر خدارحم مرزبان اله آبادی، بمبئی: خاضع، 1333.
جامعه روستایی و نیازهای آن: فرامرز رفیع پور، تهران: انتشار، 1364: 197-2
و 264-258.
جغرافیایی استان یزد: دبیران جغرافیای استان یزد، تهران: وزارت آموزش و پرورش، 1367: 4-3.
جندق و ترود، دو بندر فراموش شدۀ کویر بزرگ نمک: پرویز رجبی، تهران: توکا، چاپ دوم، 1357.
چاه پیمایی در مطالعات آب: احمد افراسیابان، تهران: وزارت نیرو، 1360.
خلاصه گزارشی از فعّالیّتهای انجام شده و طرحهای پیشنهادی آبخیزداری استان یزد: محمّد علی جسمانی، یزد: سازمان برنامه و بودجۀ یزد، 1365.
زیر آسمان کویر: علی اصغر مهاجر، تهران: جیبی، 1340.
سیمای طبیعی استان کرمان در ارتباط با مسائل کویری: عطاءالله قبادیان، کرمان: استانداری کرمان و دانشگاه شهید چمران اهواز، 1364.
قنات، فنّی برای دستیابی به آب: هانری گوبلو، ترجمه: ابوالحسن سروقدمقدم و محمّد حسین پاپلی یزدی، مشهد: آستان قدس رضوی، 1371.
گزارش عملکرد گذشته و وضع موجود بخشهای اقتصادی، اجتماعی، یزد: شورای عالی برنامه ریزی استان یزد، فصل سوم: وضع موجود آب در استان یزد، ص 160-150.
گزارش کویر، سفرنامۀ صفاءالسّلطنۀ نائینی (تحفۀالفقرا): به کوشش: محمّد گلبن، تهران: اطّلاعات، 1366.
منابع آب و کشاورزی استان یزد از بُعد آمایش سرزمینی: معاونت برنامه ریزی، یزد: سازمان برنامه و بودجۀ یزد، 1363.
نگاهی به تاریخ اردکان: علی سپهری اردکانی، اردکان: کانون کتاب ولی عصر اردکان و ارشاد اسلامی یزد، 1364، ج 1: 9-175.
ب: نشریّه
آب یزد و نقش چاههای عمیق»: عطاءالله قبادیان، ندای یزد، س1، ش12-5 (1364).
آسیابهایی که با آب قنات کار میکنند»: محمّد حسین پاپلی یزدی، مجلّۀ دانشکدۀ ادبیّات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، س ، ش1 (بهار 1364): 30-3.
تحقیق ژاپونی دربارۀ قنات»: ایرج افشار، یغما، س31، ش4 (تیر 57): 212-211.
جوهای یزد» ندای یزد، س1، ش15-12 (1368).
چاه در راه قنات»، ندای یزد، س5، ش3-175 (1368).
چاه عمیق و قنوات»: محمّد ابراهیم باستانی پاریزی، ندای یزد، س5، ش 1-175 (1368).
چاه عمیق یا تنورۀ دیو»: محمّد ابراهیم باستانی پاریزی، ندای یزد، س2، ش72 (14/7/64): 7. (نقل از حماسۀ کویر)
حفظ آب و توسعۀ کشاورزی» ندای یزد، س 3، ش 100-97 (1366).
خاطره» (دربارۀ قناتهای یزد) ندای یزد، س 3، ش 120 (1366): 4.
شبکه های سنّتی آبرسانی و نقش آن در مورفولوژی شهر میبد»: محمّد سعید جانباللّهی، فصلنامۀ تحقیقات جغرافیایی، س2، ش1 (تابستان 1366): 94-73.
قناتهای هزارساله را ویران نکنیم» کتاب سال همشهری 1374: 148.
قنوات و آبادیهای یزد را احیا کنید» ندای یزد، س1، ش8 (14/2/64): 7.
قنوات یزد» ندای یزد، س4، ش128 (1366): 1.
نظرات استاد حاج محمّد رضا فیّاضی» (دربارۀ آب و قنوات یزد)، ندای یزد، س5، ش 216-4 (1368).
وضع آب در یزد» ندای یزد.
*. ویرایش نخست: ندای یزد، س 5، ش 4 (22/3/68) تا ش 6 (5/4/68): 3.
[1]. ویرایش دوم این کتاب در سال 1379 به چاپ رسیده است.
[2]. بلوک میبد: محمود حیدریّهزاده، تهران: چکیده، 1357: دیباچه.
[3]. پلّههای سنگی، عبدالحسین جلالیان، تهران: یزدان، چاپ دوم، 1366: 614.
[4]. در یزد، غربالبیز گویند. (مسرّت)
*. خوشبختانه این مقاله به گونۀ کتابی جامع، با نام کتابشناسی قنات در سال 1379 از سوی شرکتهای سهامی آب منطقهای یزد چاپ شد.
حسین مسرت
صنایع دستی استان یزد: محمّد توحیدی، یزد: ادارۀ کلّ امور اقتصادی و دارایی یزد، 1364، رحلی، 82ص، مصوّر، نایاب.
نگرش به صنایع دستی به ویژه از بعد اقتصادی، سالهاست مورد توجّه است. صنایع دستی به غیر از آنکه مظهر شناخت هنر بومی هر شهر و هر کشور است، میتواند پا به پای دیگر کالاهای صادراتی از لحاظ اقتصادی نیز سودآور باشد و این مسئلهای بوده که مورد توجّه آقای توحیدی، کارشناس اقتصادی ادارۀ دارایی قرار گرفته و با به کار بردن دقّت فراوان و درخور تحسین و صرف وقت بسیاری به گردآوری کتاب نامبرده دست یازیده است. در پیشگفتار چنین آمده است:
کشاورزی در این استان به علّت قلّت آب و خشکی هوا علیرغم کوشش فراوان از رونق کافی برخوردار نیست و چنین است که اهالی این دیار از قدیم الایّام، حرفۀ نساجی (شَعربافی) را پیشه کردهاند و امروزه درصد زیادی از جمعیّت 480,000 نفری[1] این استان به این حرفه اشتغال دارند. تولید انواع فرآوردههای دستباف و اشیای مختلف دستی به مقتضای وضع خاصّ جغرافیایی منطقۀ یزد و استعداد و پشتکار مردم آن، از دیرباز در استان معمول و از اهمیّت و معروفیّت شایانی برخوردار میباشد.»
کتاب، نخست به دو بخش بزرگ: دست بافت و دست ساخت تقسیم شده. از اینرو پس از برشمردن عنوانهای کتاب، به درون متن رفته و ریز و درشت آن را بیرون میآوریم:
صنایع دستی / مشخصات دستگاه بافندگی
الف- دست بافتههای سنّتی استان یزد[2]
1- ترمه، 2- دستمال عشایری، 3- دستمال ابریشمی، 4- دستمال مرسریزه، 5- پرده، 6- رویۀ لحاف، 7- رومیزی ابریشمی، 8- روتختی، 9- چادرشب، 10- زیلو، 11- روفرشی، 12- کرباس، 13- جیم، 14- احرامی و قناویز، 15- خورجین، 16- سفره، 17- دندانی، - پتو، 19- قالی.
ب- دست ساخته های سنّتی یزد:
1- سرامیک و سفال، 2- حصیر، 3- کاشی، 4- نقره، 5- چادری و کفپوش، 6- گیوه، 7- چرم، 8- آهنگری سنّتی.
ج- تکنیکی شدن دستگاههای بافندگی، د- احیای صنایع دستی، هـ- اشکالات و پیشنهادها
آن گونه که بر میآید، نویسنده خواسته به صنایع دستی یزد، از نامدار گرفته تا گمنام بپردازد و هر آنجا که بایسته دانسته به تاریخچه و اهمیّت آن و نیز گونۀ جنسی سازندگان و آفرینندگان آن اشاره کرده است.
نویسنده از ص 76 به آمار، نوع تولید، شمار دستگاه، شمار کارکنان، سنّ کارکنان، مواد نخستین و فروش صنایع دستی استان یزد میپردازد. در ص 77 از فنّی شدن دستگاه بافندگی در جهان و تاریخ ماشینی شدن آن در یزد (در سال 1342) و رشد صنایع ماشینی و تأثیر آن بر صنایع دستی به ویژه پیشـرفت و بالا رفتن سـرانۀ
کار دستی با تلفیق فنّآوری با صنایع دستی و هنری سخن میرود.
ص 79 دربارۀ زنده کردن و بارور نمودن زمینه های صنایع دستی چنین مینویسد: احیای صنایع دستی با نقش پراهمیّتی که به صورت یک بخش فعّال در کنار کشاورزی دارد، بایستی به عنوان دارویی مؤثّر در حلّ قسمتی از مشکلات اقتصادی به کار گرفته شود. توجّه و توسعه صنایع دستی، موجب رشد فنّآوری ملّی شده و میتواند برای قشرهای بیکار و کم درآمد جامعه، ایجاد اشتغال نماید. این صنعت با خصوصیّات ویژۀ خویش که متّکی بر مواد اوّلیّه و ابزار ساده و بومی است، در همۀ نقاط کشور، قابل برپایی [بوده] و از این راه میتوان. مانع مهاجرت و کاهش مشکلات شهری شد.»
در ص 80 به دشواریهایی که بر سر راه این صنعت قرار دارد، در دوازده مورد اشاره میکند که پاسخگویی به این دشواریها در این زمان بسیار بایسته است. در ص 81 پیشنهادهایی چند از سوی نویسنده عنوان میشود و در ص 82 منابع خود را بر میشمارد.
نویسنده کوشش نموده بهای روز تمامی مراحل کار اعم از تهیّۀ مواد خام و دستمزد و خدمات را بیاورد و از لحاظ اقتصادی، سود و زیانش را برشمارد، به دشواریهای کار دستی، عدم توجّهها و به فراموش سپرده شدن برخی صنایع، در اثر نبود ادامه دهندگان آن نیز میپردازد. خوب است گفته شود آنها که در این کار ماندهاند، سنّی بین 50 تا 70 سال دارند و آخرین بازماندگان این هنراند. با مرگ هر کدام، پروندۀ آن هنر نیز در یزد بسته میگردد. همچون اکنون که دیگر کسی تیماج را در یزد نمیتواند پرداخت کند، سرّاجی آخرین نفسها را میکشد. اینجاست که پیشنهاد میگردد پا به پای هنرستان معماری، هنرستانهای صنایع بومی و دستی نیز ایجاد گردد.
در کتاب نامـبرده، نام محـلّی قطعات دستگاهها بدون آوانـویسی آمده، عکـسها
خوب، امّا زیرنویس و کیفیّت چندانی ندارد. و در متن بدان عکس بازگشت داده نشده است، چون بر روی کاغذهای نشانهدار اداری، تحریر و آن گاه زیراکس شده، بر حجم کتاب افزوده، نوشتهها یک طرفه بوده و فاصلۀ خطوطش زیاد است. امّا از آنجایی که این کتاب، بیشتر برای جا افتادن و طرح مسئله بوده، نه قصد انتشار و در اثر شتاب در جریان پذیرفته شدن طرح بوده، از لحاظ اشکالاتی که دارد با نیّت یاد شده، قابل چشمپوشی است.
در زیر چند پیشنهاد دیگر میآید، تا چه پذیرفته گردد:
*. ویرایش نخست: ندای یزد، س 3، ش 114 (4/8/66): 4.
[1]. جمعیّت استان یزد بنا بر سرشماری سال 1385، بیش از نهصد هزار نفر بوده است.
[2]. پسوندها و پیشوندهای صنایع برای گزیده گویی حذف گردیده است. (مسرّت)
حسین مسرت
ناموارۀ دکتر محمود افشار یزدی؛ به کوشش: ایرج افشار و با همکاری کریم اصفهانیان، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، 1364 تا 1390. وزیری، دفترهای 1 تا 20.
به انگیزۀ بزرگداشت و یادبود دکتر محمود افشار یزدی، چهره آشنای تاریخ و فرهنگ ایران و نویسندۀ کتابهای نامی: گفتار ادبی، ت اروپا در ایران، افغان نامه و. نیز بنیانگذار مهنامۀ پربار آینده، فرزند پرکار وی بر آن میشود تا گفتارهای گرانبهایی را که در زمینه های تاریخ، ادبیّات فرهنگ و اجتماع به ویژه یزد به پاس خدمات ارزندۀ دکتر افشار از سوی نویسندگان نامور به نگارش درآمده در مجموعهای 20 جلدی گرد آورد.
دفتر نخست دربردارندۀ 38 گفتار است. در این دفتر و در ص505 گفتاری ارزشمند از دکتر پرویز ورجاوند، چهرۀ آگاه مسایل معماری ایران به نام نگاهی به بافت کهن شهر یزد» به چاپ رسیده است.[1] در این گفتار هشت صفحهای به نکات ریز و درخور توجّه بافت یزد پرداخته شده که برای پژوهندگان مسائل معماری یزد میتواند سودمند باشد.
دفتر دویم دربرگیرندۀ سی گفتار است. این دفتر با گفتار زیبا و دلنشین مهدی آذریزدی زینت یافته است. کتابهای قصّههای خوب برای بچّههای خوب، شعر قند و عسل و چند کار دیگر از یادگارهای این نویسندۀ تواناست که چند سالی است گویا دلش طاقت دوری یزد را نیاورده و دوباره باشندۀ یزد شده است. گفتار یادی از یک دیدار در یزد» (از ص 892 تا 906) هرچند به بهانۀ دیدار با دکتر محمود افشار نگارش یافته، امّا خود تاریخ گویایی است از پیشینۀ چاپ و سیر کتاب و کتابخوانی در یزد، خواندن آن بی گمان برای فرهنگدوستان یزدی سودمند خواهد بود.
امّا پربارترین دفتر این مجموعه (از دید گفتارهای یزد) دفتر سیم است که در سال 1366 به چاپ رسیده و 24 گفتار را در خود جای داده است. این دفتر را دو گفتار درباره یزد و چند گفتار جنبی در زمینه یزد، زینت داده است. نخست بر میخوریم به گفتاری که میتوانست بهتر و کاملتر از این باشد، به نام تازیان حافظ و تازیان یزد» (ص 1477-1472) از احمد سهیلی خوانساری، چکیده وار و گذرا از کنار چندگانگی که بین گردآورندگان و مفسّران دیوان حافظ بر سر واژۀ تازیان و پارسایان در شعر حافظ آمده، شتابان میگذرد. بیت مورد بحث این است:
تازیان را غم احوال گرانباران نیست |
| پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم |
پس از آن میرسیم به گفتار تاریخی دکتر محمّد ابراهیم باستانی پاریزی به نام افشارها در تاریخ و ت کرمان» (ص 14930 تا 1620)، همان گونه که خوانندگان ارجمند نیز میدانند این طایفه در تاریخ و ت یزد نیز نقشی داشتهاند، همچنین به واسطۀ پیوند تنگاتنگ این دو ولایت در طول تاریخ، در این گفتار بسیار به نام یزد بر میخوریم. نیز میدانیم طائفه افشار یزد از تبار افشارهای کرمان هستند که در عصر صفویّه به یزد آمدند.
آنـگاه به سـراغ گفـتار فرهنـگی قرائت خانههای ایران (از نوشآفرین انصـاری)
میرویم که در آن به قرائت خانۀ طوفان که در تهران به کوشش محمّد فرّخی یزدی برپا شده، میپردازد. سپس به سفرنامۀ یزد- بوشهر- بمبئی آقای محمّد جواد افشار میرسیم که شرح سفر دکتر محمود افشار و دیگر خویشانش از راه شیراز به بمبئی است.
و در پایان به گفتار تاریخی و ارزندۀ امیراعظم و فتنۀ استاد محمّد در یزد» (از ص 1792 تا 1799) بر میخوریم که به کوشش یحیی نوّاب نگارش یافته است، گفتار سعی دارد به گوشۀ تاریکی از تاریخ مشروطۀ یزد که در کمتر جایی بدان اشاره شده، بپردازد. امّیدوارم با آن توانایی که آقای نوّاب در بازگویی و نگارش این یادبودهها دارند، بتوانند به گونه جامعتر دیگر گوشههای این دورۀ پرآشوب تاریخ یزد را به روی کاغذ بیاورد* تا آیندگان از گذشته خود بی خبر نباشند، به ویژه آنکه به واسطۀ دوری از پایتخت، کمتر در نشریّات آن روزگار و تاریخ مشروطه یزد از او سخن رفته است.
دفتر چهارم در سال 1367 با 44 مقاله بیرون آمد. در این دفتر مقالاتی به خامۀ غلامرضا رزمگیر با عنوان: نگاهی به غزلی از کبگانی و فرّخی یزدی» (ص 2207-2201)، اکبر قلمسیاه با عنوان: انجمنهای ادبی یزد» (ص 2300-2292)، دکتر اصغر مهدوی با عنوان: اسناد و مراسلات یزد میان سالهای 1329- 1282 قمری» (ص 2407-2358) چاپ شده است.
دفتر پنجم با 36 مقاله در سال 1366 از چاپ خارج شد. تنها مقالۀ وابسته به یزد این دفتر: مطبوعات یزد در مشروطیّت» (ص 2677-2637) از حسین مسرّت است.
دفتر ششم دربردارندۀ 30 مقاله است که در سال 1370 منتشر شده و مقالهای با عنوان: باغ دولت آباد یزد» (ص 3121-3114) از مهدی صدری را در خود دارد که شرحی بر قصیده صبای کاشانی در توصیف باغ دولت آّباد یزد است.
دفتر هفتم 32مقاله دارد و به سال 1372 چاپ شده، در این دفتر: زرتشتیان یزد و کرمان در سدۀ پیش» (ص 4010-4005) از جمشید سروش سروشیان و نامۀ ارباب کیخسرو شاهرخ دربارۀ زرتشتیان یزد» از ایرج افشار چاپ شده است.
دفتر هشتم 25 مقاله را در خود جای داده (سال 1373) و مقالۀ ملاّ علی کرم خواهرزاده کریم خان» (ص 4456-4452) از حسن کارگر، به اقامت ملاّ علی کرم در ابرقو یزد میپردازد.
دفتر نهم دربرگیرندۀ 41 مقاله است و به سال 1375 انتشار یافته. خواجو و گوشۀ چشمی به یزد» (ص 5216-5201) از حسین مسرّت، تنها مقالۀ یزد این دفتر است.
دفتر دهم، 58 مقاله دارد (سال 1377).
دفتر یازدهم، با 40 مقاله در سال 1378 چاپ شده است.
دفتر دوازدهم، چاپ 1379، دربرگیرندۀ 34 مقاله است.
دفتر سیزدهم، 36 مقاله دارد (سال 1380).
دفتر چهاردهم، با 37 مقاله در سال 1381 چاپ شده است.
دفتر پانزدهم، 41 مقاله دارد (سال 1384).
دفتر شانزدهم، با 37 مقاله در سال 1384 چاپ شده که مقالۀ وجه تسمیّۀ چند نام جغرافیایی مربوط به خاک یزد نوشته علی اشرف صادقی (ص 623-613) دربارۀ یزد است.
دفتر هفدهم، با 38 مقاله در 1387 دفتر هجدم با 40 مقاله در 1388 و دفتر نوزدهم با 28 مقاله در 1389 و دفتر 20 در 1390 چاپ شده است.
*. ویرایش نخست: ندای یزد، س 3، ش 126 (19/11/66): 6. (معرّفی دفترهای 1 تا 3) از جلد 11 به بعد به نام پژوهشهای ایرانشناسی» چاپ میشود.
[1]. قبلاً گفتاری در همین زمینه از وی در مجلّه هنر و مردم به چاپ رسیده بود.
*. افسوس که عمرش وفا نکرد و در سال 1375 به دیار جاوید شتافت.
حسین مسرّت
اهمیّت و نقش کتابشناسی در هموار کردن راه پژوهشگران و محقّقان برای بررسی و تدوین موضوعات بر هیچ کس پوشیده نیست . کتابشناسی در حقیقت برداشتن و پشت سر گذاشتن دشوارترین مرحلۀ پژوهش ، یعنی آگاهی از کتاب ها و مقالات در زمینۀ موضوعی واحد است . یکی از مهمترین شاخه های کتابشناسی ، کتابشناسی پدیدآور است که نقشی بسزا در شناسایی آثار و مقالات پدید آور و آنچه دربارۀ او نوشته شده دارد .
کتابشناسی راجی کرمانی در دو بخش ، کتابشناسی آثار و کتابنامۀ راجی تهیّه و تدوین شده است ، این کتابشناسی در دو مرحله تدوین شده ، یکی در زمان نگارش یادداشت های تصحیح تذکرۀ میکده در سال های 1370-1366 و دیگر به هنگام فراخوان همایش بزرگداشت راجی کرمانی ، نگارنده پیشاپیش بر این نکته تأکید می ورزد که این کتابشناسی بی گمان کاستی ها و کمبودهایی دارد .
***
بخش یک »
کتابشناسی آثار راجی کرمانی
حملۀ حیدری [1] ( خطّی )
1-نسخۀ خطّی کتابخانۀ وزیری یزد ، ش 78 ، شکسته نستعلیق سدۀ 13 ، بی تا ، 302 گ ، ش عمومی 12156 ، کامل .
آغاز : به نام خداوند دانای فرد
که از خاک آدم پدیدار کرد
انجام : ندانم از این گردش روزگار
ز کردار دوران ناپایدار
2- نسخۀ خطّی کتابخانۀ وزیری یزد ، ش 1517 ، نستعلیق سدۀ 13 ، بی تا ، 120 گ ، ش عمومی 17755 ، ناقص . از گفتار در بیان آغاز داستان غزوۀ خیبر در توحید .
آغاز موجود : به نامی گشایم سرنامه را
که آن نام ، گویا کند نامه را
انجام موجود : به پایان رسانیده ام این داستان
به یاری یاری ده داستان
3-نسخۀ خطّی کتابخانۀ وزیری یزد ، ش 1534 ، شکستۀ نستعلیق سدۀ 13 ، بی تا ، ش عمومی 17347 ، کامل ( آغاز و انجام برابر نسخۀ ش 1 )
4-نسخۀ خطّی کتابخانۀ مجلس شورای ملّی [ شورای اسلامی (1) ] ، ش 8819 .
در زمان تدوین فهرست نسخه های خطِّی فارسی ، در کتابخانۀ مجلس فهرست نشده بود . [ ف نسخه های خطی فارسی 4 : 2777 ]
5-نسخۀ خطّی کتابخانۀ شخصی دکتر مفتاح ، ش 61 ، نستعلیق آدینه 11 ج 2 سال 1229 ق .
آغاز برابر نمونه [ ف نسخه های خطّی فارسی 4 : 2777 ] ( در نسخه ها 7 : 148 ، شمارۀ نسخه 594 در ربیع الثّانی است )
6-نسخۀ خطّی کتابخانۀ نوربخش خانقاه نعمت اللهی تهران ، ش 340 ، نسخ ، 13 ذیحجّۀ 1265 ، خطّ : محمّد تقی بن محمّد کاظم همدانی ، 564 ص ، ناقص . این نسخه را جهت آقا ملک محمّد بن حاجی علی از روی نسخۀ اصل استنساخ کرده است .
آغاز : به نام خداوند دادار فرد
انجام : ز کردار دوران ناپایدار [ ف نوربخش 2 : 75-74 ]
7-نسخۀ خطّی کتابخانۀ نوربخش . ، ش 357 ، نسخ بی تا ، 422 ص . ناقص
آغاز موجود :در او عکس رخسار دلبر مشیر
از او صورت یار ، صورت پذیر
پایان : ندانم از این گردش روزگار
ز کردار این دور ناپایدار
[ ف نوربخش 2 : 85-84 ]
8-نسخۀ خطّی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، ش 2050 ، نستعلیق سدۀ 12 ( ؟ ) ، 350 گ . آغاز برابر نمونه . [ ف دانشگاه 8 : 680 -679 ]
9-در جُنگ شریف ، نسخۀ خطّی کتابخانۀ وزیری یزد ، ش 2951 ، نستعلیق 1279 ق . ص 263 – 178 ، ناقص . ظاهراً گزیده ای از حملۀ حیدری است .
10-نسخۀ خطّی علی اکبر قدّوسیان ، مجلس جنگ خیبر . [ سروش ، ش 379 . مقالۀ جابر عناصری ]
11-نسخۀ خطّی موزۀ بریتانیا ، ش 8369 or ، مورّخ 1263 ق ، به نام مثنوی وقایع ( فتوحات پیامبر اسلام ) [ نسخه ها 4 : 685 ]
12-نسخۀ خطّی کتابخانۀ دانشگاه لس آنجلس ، شماره 1035 M ، نستعلیق سدۀ 13 . [ نشریّه 11-12 :33 ] در( فهرستوارۀ کتاب های فارسی 3 : 1629 اشاره شده که دو نسخه است ) نمونه : گفتار در بیان آغاز داستان فتح مکّه در بیان توحید جناب حق تعالی
همای سخن باز پرواز کرد
به پای حرم بال و پر باز کرد
نیز : در بیان غزوۀ صفّین و [ جنگ ] با معاویۀ لعین .
سرایندۀ کار ناراستان
چنین گفته ازگفتۀ راستان
13-نسخۀ خطِّی کتابخانۀ راجۀ محمود آباد لکهنو هند [ فهرست کتابخانۀ راجه : 357 ] .
14-نسخۀ خطّی کتابخانۀ سلطنتی ، ش 250 ، نستعلیق بی کاتب و تاریخ ، 701 ص .
آغاز : به نام خداوند بسیار بخش
خردبخش و دین بخش و دیناربخش
انجام : بدان سان که در چرخ پنجم جلیل
چو در سدرة المنتهی جبرئیل
[ فهرست تاریخ . سلطنتی : 603-601 ]
15-نسخۀ خطّی کتابخانه مدرسه همدان ، ش 4530 ، نستعلیق محرّم 1259 ق در همدان ، 15*21 س م . [ فهرست رشت و همدان : 1249 / فهرست کتابخانۀ غرب : 29 ] .
16-نسخۀ خطّی کتابخانۀ آقا محمّد علی خوانساری در نجف ، به نام شاهنامه .
آقا بزرگ تهرانی در توضیح این نسخه می نویسد : نقل عنه المولی محمّد تقی گلبایگانی . المتوّفی سنۀ 1292 ه کثیراً فی مجموعه له رأیتها فی ( مکتبه المولی محمّد علی خوانساری ) فی النجف .
[ الذریعه 13 : 16 ]
17-نسخۀ خطّی کتابخانۀ دوشنبه تاجیکستان ( کتابخانۀ فرهنگستان علوم تاجیکستان ) ، ش 1315 ، نوشتۀ 1256 ق . [ فهرست تاجیکستان 4 : 99 / ادبیّات استوری 2 : 954 ]
-نسخۀ خطّی کتابخانۀ برلین ، ش 558 ، نیمۀ نخست کتاب [ ادبیات استوری 2 : 954 ] .
19-نسخۀ خطّی موزۀ بریتانیا ، [ فهرست بریتانیا ، ذیل از ریو ]
20-نسخۀ خطّی کتابخانۀ دیوان هند ( اندیا آفیس ) [ فهرستواره کتابهای فارسی 3 : 1629 ] .
21-نسخۀ خطّی کتابخانۀ آصفیه سرکار عالی هند [ فهرستواره 3 : 1629 ]
حملۀ حیدری ( چاپی )
1-بمبئی ، 1244 ق . / 48 م . / 50 م . / 59 م . ، چاپ سنگی
2-تهران ، سال های 1264 ق ./ 1270 ق . / 1283 ق .
3-بی جا ، سال های 1264 ق . / 1266 ق . / 1270 ق . / 1277 ق . / 1276 ق .
4-تهران : [ شرکت سهامی چاپ کتاب ] ، وزیری ، 368 ص .
5-به کوشش : رحیم مشتاقی ، اصفهان ، بی نا . بی تا ، وزیری ، 366 ص .
6-تهران :[ اسلامیّه ] ، 1337 ش ، رحلی ، 362 ص .
7-گزیدۀ حملۀ حیدری ، به کوشش : حسین بهزادی اندوهجری ، تهران ، صدوق ، 1370 ، وزیری ، 4 ص .
8-ذکر حضرت قاسم ، ملّابمانعلی راجی کرمانی ، به کوشش : دکتر یحیی طالبیان و دکتر محمود مدبّری ، ناشر : انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان کرمان ، زمستان 1377 .
9-ساقی نامه های راجی کرمانی ، به کوشش : دکتر محمود مدبّری ، و دکتر یحیی طالبیان ، ناشر : انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان کرمان ، زمستان 1377 .
10-حملۀ حیدری ؛ تصحیح نجمۀ حسینیسروری، یحیی طالبیان، محمود مدبری،کرمان : دانشگاه شهید باهنر کرمان،ویرایش سوم، ، وزیری،۱۳۹۵، 2ج.
دیوان راجی
در مقالۀ کرمانیان نامی به نقل از سیّد محمّد هاشمی آمده که نسخه ای از دیوان راجی نزد وی بوده ، امّا آقای دکتر محمّدابراهیم باستانی پاریزی با مطالعۀ آن اظهار می دارد که دیوان راجی نیست بلکه جُنگی است از شعرا و گویا گردآوری ابراهیم خان ظهیرالدّوله است [ تاریخچۀ محلّۀ خواجه خضر : 263 ] .
نگارنده چهار نسخه از دیوان راجی ، تنها با نام راجی بدون هیچ گونه پسوندی در فهرست کتابخانه های ایران و جهان دیده است ، که در زیر می آید . فعلاً روشن نیست از راجی کرمانی است یا دیگری !
1-در مجموعۀ خطّی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، ش 3489 ، نستعلیق سده 11و12 ق ، ص 761-753 ، شامل غزل .
آغاز : به یاد زلف زنجیرت دلی دیوانه می خواهم
به دور شمع قدّت خویش را پروانه می خواهم
انجام : جان شیرین ، تا به کی با غیر باشی همنشین
گاهگاهی هم ، به فکر راجی افگار باش
[ ف . دانشگاه ، 8 : 2496 ]
2-نسخۀ خطّی کتابخانۀ جامع گوهر شاد ، ش 1452 ، نستعلیق 1303 ق .
شامل : قصاید ، مدایح ، مراثی ، سرودۀ راجی که بیشتر آن در مدح شیخ احمد احسائی و سیّد کاظم رشتی و اولیای دین است .
آغاز : شبی عاشر ماه بودم به خواب
ز جا جستم از دهشت و اضطراب
انجام : بار الها ده جزا و بیش ده
حالیا امّا ز پیشش بیش ده
[ ف . چهار کتابخانۀ مشهد : 1 / ف. گوهر شاد 4 : 2024 ]
3-نسخۀ خطّی کتابخانۀ بنیاد زبان و ادبیّات فرهنگستان ترکمنستان ( مخدوم قلی ) در عشق آباد ، ش 21 دیوان راجی / ش 1114 دیوان راجی رسمی . [ نسخه ها 10 : 357 ]
4-نسخۀ خطّی کتابخانۀ تاجیکستان . ( ف دست نویس های شرقی 4 : 158 )
[ ف . مشترک پاکستان 9 : 2097 ]
حقایق = تاریخ محمّدی = حقایق ناصری
از سراینده ای با تخلّص راجی . صاحب الذریعه ( 7 : 36 ) سرایندۀ آن را ابوالقاسم راجی بیدآبادی اصفهانی می داند و استوری در ادبیّات فارسی ( 2 : 859 ) و احمد منزوی در فهرستوارۀ کتاب های فارسی ( 3 : 1619 ) با بهره روی از دیگر منابع ، انتساب آن را به راجی کرمانی رد می کنند .
داستان غزوه حُنین
این کتاب یک بار در بمبئی به سال 48 میلادی چاپ شده است . در بارۀ این کتاب بنگرید به : فهرستوارۀ کتاب های فارسی : احمد منزوی ، ج 1 : 384 ، ج 3 : 1642 / فهرست کتابخانۀ شرقی : اشپرنگر ، ش 461 / فهرست مشترک نسخه های خطّی پاکستان ، ج 6 : 1385 / فهرست موزۀ بریتانیا ، چار ریو ، ج 2 : 704 / ادبیّات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج 2 : 954 .
بخش دو
کتابنامۀ راجی کرمانی
الف : کتاب
آتابای ، بدری :
فهرست تاریخ ، سفرنامه ، سیاحت نامه ، رومه و جغرافیای کتابخانۀ سلطنتی ، تهران : کتابخانۀ سلطنتی ، 1356 ؛ 603-601 .
آقا بزرگ تهرانی ( منزوی ) ، محمّد محسن :
الذرّیعه الی تصانیف الشیعه ، قم : اسماعیلیان ، بی تا ، ج 7 : 91 / ج 9 : 345 / ج 13 : 16 / ج 19 : 163-162 .
استوری ، چار :
ادبیّات فارسی بر مبنای تألیف استوری ، ترجمه [ به روسی ] : یو . ا . برگل ، ترجمه [ به فارسی ] : یحیی آرین پور ، سیروس ایزدی و کریم کشاورز ، تحریر : احمد منزوی ، تهران : مؤسّسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی ، 1362 ، ج 2 : 859 ، 954-953 .
باستانی پاریزی ، محمّد ابراهیم :
آثار پیغمبر ان ، محیط اجتماعی و آثار او ، تهران : امیر کبیر ، چاپ هشتم ، 1358 : 105 -103 / چاپ چهارم ، تهران : کتابهای پرستو : 128 .
---- :
پیر سبز پوشان ، تهران : کورش ، 1374 : 278 – 277 ( بقیّه صفحات آمده در فهرست آن اشتباه است )
----- :
جامع المقدّمات ، تهران : نشر کرمان ، 1363 : 531 / چاپ [ دوم ] ، تهران : معارف ، بی تا ، ج 2 : 826-825 .
----- :
خاتون هفت قلعه ، تهران : دهخدا ، 1344 .
----- :
کلاه گوشۀ نوشیروان ، تهران : اسپرک ، چاپ دوم ، 1371 : 341 .
بهادر ، میر عثمان علی :
فهرست کتب عربی – فارسی و اردو کتابخانۀ آصفیّۀ سرکار عالی ، حیدرآباد دکن ، 1336 ق ، ج 2 ، ش 113 ، ص 876 /. 1332 ق ، ج 1 : 238 ، ش 467 .
بهزادی اندوهجردی ، حسین :
تذکرۀ شاعران کرمان ، تهران : هیرمند ، 1370 : 253-249 .
----- :
ستارگان کرمان ، تهران : توس ، 1355 : 201-198 .
---- :
گزیدۀ حملۀ حیدری ، تهران : صدوق ، 1370 ، دیباچه : 29-5 .
بیهقی ، حسینعلی :
پژوهش و بررسی در فرهنگ عامّۀ ایران ، مشهد : آستان قدس رضوی ، چاپ دوم ، 1367 : 55 .
تاهباززاده ( خیّامپور ) ، عبدالرّسول :
فرهنگ سخنوران ، تبریز ، بی نا ، 1340 : 219 / چاپ دوم ، تهران : طلایه ، 1368 : 360 ،
حقیقت ، عبدالرّفیع :
تاریخ نهضت های فکری ایرانیان در دورۀ قاجاریه ، تهران : شرکت مؤلّفان و مترجمان ایران ، 1368 ، ج 1 : 115 .
دانش پژوه ، محمّد تقی :
فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، تهران : دانشگاه تهران ، 1339 ، ج 8 : 680-679 .
----- و ایرج افشار :
نسخه های خطّی ، نشریۀ کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران ، تهران : دانشگاه تهران ، 1363 -1344 ، ج 4 : 685 / ج 7 : 148 . / ج 11 – 12 : 32 .
دانشور ، محمّد :
تاریخچۀ محلّه و مسجد خواجه خضر کرمان ، تهران : مرکز کرمان شناسی ، 1375 : 1 ، 89 – 88 ، 105 ، 266 -257 .
دهخدا ، علی اکبر :
لغت نامه ، تهران : دانشگاه تهران : سازمان لغت نامۀ دهخدا ، چاپ مکرّر – حرف ر ، بخش 1 : 27 .
دهش ، عبدالله :
تذکرۀ شعرای کرمان .
دیباجی ، ابراهیم :
فهرست نسخه های خطّی کتابخانه نوربخش ، تهران : خانقاه نعمت اللهی ، 1350 ، ج 2 : 75 – 74 ،85 – 84
دیوان بیگی شیرازی ، احمد :
حدیقة الشّعرا ، به کوشش : عبدالحسین نوایی ، تهران ، زرین ، 1364 ، ج 1 : 647-646 .
رشحۀ اصفهانی ، محمّد باقر : تذکرۀ منظوم رشحه ، به کوشش : احمد گلچین معانی ، تهران : امیر کبیر ، 1344 : 41-40 .
روشن ، محمّد و دیگران :
فهرست نسخه های خطّی کتابخانه های رشت و همدان ، تهران : بی نا ، 1352 : 1249 .
ریحان یزدی ، علیرضا : آینۀ دانشوران ، تهران : بی نا ، چاپ دوم [ 1346 ] : 113-112 / ویرایش سوم ، به کوشش : ناصر باقری بیدهندی ، قم : کتابخانۀ آیت الله مرعشی ، 1372 : 539-538 .
سعید نیاز کرمانی ، محمّد صادق :
فرهنگ سخنوران کرمان » در کتاب : کرمان شناسی ، به کوشش : محمّد علی گلاب زاده ، تهران : مرکز کرمان شناسی ، 1369 : 115-114 .
شهلای یزدی ، محمّد علی مدرّس :
تذکرۀ شبستان ، نسخۀ خطّی کتابخانۀ وزیری یزد ، ش 2702 ، در 1282-1274 ق : AB 28 .
شیروانی ، محمّد :
فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ وزیری یزد ، تهران : انجمن آثار ملّی ، 1355 – 1350 ، ج 1 : 104 – 100 ج 3 : 984 ، 980 / ج 4 : 1484 – 1483 .
صبا ، مولوی محمّد مظفّر حسین :
تذکرۀ روز روشن ، هوپال ، 1297 : 232 / به کوشش : محمّد حسین رکن زاده آدمیّت ، تهران : کتابخانۀ رازی ، 1343 : 280 .
صفا ، ذبیح الله :
حماسه سرایی در ایران ، تهران : امیر کبیر ، چاپ چهارم ، 1363 : 385 / چاپ ششم ، تهران : فردوس ، 1374 :381 -380 .
طبری ، محمّد علی ( عمادالدّین آذرمان ) :
زبدة الآثار ، تهران : امیر کبیر ، 1372 : 177 .
[ ظهیرالدّوله ، ابراهیم خان ] تذکرۀ ؟ ، گردآوری : ابراهیم خان ظهیرالدّوله :
نسخۀ خطّی نزد سیّد محمّد هاشمی ، به خطّ سیّد محمّد نور یزدی در سدۀ 13 . [ کرمان شناسی 1 : 348 ]
؟
فهرست دست نویس های شرقی آکادمی فن های روسی تاجیکستان ، دوشنبۀ تاجیکستان ، 1968 ، ج 4 : 99 .
؟
فهرست کتاب های چاپ سنگی به زبان فارسی ، آکادمی علوم شوروی ، مسکو ، 1975 م ، ج 2 : 489 .
قاجار عشق ، خراب » ، احمد ( هلاکو میرزا ) :
مصطبۀ خراب ، به کوشش عبدالرّسول خیّامپور ، تبریز : دانشکدۀ ادبیّات و علوم انسانی ، 1346 :30 ، 179 .
قاسمی ، شریف حسین و دیگران :
فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ راجۀ محمود آباد لکهنو ، دهلی نو ، مرکز تحقیقات فارسی در هند ، و خانۀ فرهنگ جمهوری اسلامی ایران ، 1366 : 357 .
گلچین معانی ، احمد :
فهرست کتب خطّی آستان قدس رضوی ، مشهد : کتابخانۀ آستان قدس ، 1346 ، ج 1/7 :320 .
مشار ، خانبابا :
فهرست کتاب های چاپی فارسی ، تهران : بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، 1352 ، ج 1 ، ستون 1223 / دورۀ 5 جلدی ، تهران : بی نا ،1351 ، ج 2 ستون :22 .
----------- :
مؤلّفین کتب چاپی فارسی و عربی از آغاز تاکنون ، تهران : بی نا ، 1340 ، ج 2 ، ستون 115 .
معین ، محمّد :
فرهنگ فارسی ، تهران : امیر کبیر ، چاپ هفتم ، 1363 ، ج 5 : 467 ، 11 .
مقصود همدانی ، جواد :
فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ غرب ، مدرسۀ همدان ، بی جا ، بی نا ، 1356 : 29 .
منزوی ، احمد :
فهرست مشترک نسخه های خطّی فارسی پاکستان ، لاهور ، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان .1365 ، ج 6 : 1385 ، 4455 .
---------- :
فهرست نسخه های خطّی فارسی ، تهران : مؤسّسۀ فرهنگی منطقه ای ، تهران : 1351 ، ج 4 : 2777-2776 .
---------- :
فهرستوارۀ کتاب های فارسی ، تهران : انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ، 1374-1376 ، ج 1 : 384 ، ج 3 : 1619 ، 1629-1628 ، 1642 .
وامق یزدی ، محمّد علی :
تذکرۀ میکده ، به کوشش حسین مسرّت ، تهران : فرهنگ ایران زمین + ما، 1371 :145-143 . 307-306 // تذکرۀ میکده، همراه با تاریخ ادبیّات یزد در عصر قاجار، محمّدعلی وامق یزدی، به کوشش و پژوهش: حسین مسرّت، يزد: انديشمندان يزد و بنياد ريحانهالرّسول یزد، [ويرايش دوم]، 1381.
وزیری کرمانی ، احمد علی خان :
تاریخ کرمان ، به کوشش محمّدابراهیم باستانی پاریزی ، تهران : علمی ، چاپ سوم ، 1364 ، ج 2 : 759 .
هاشمی ، مجید :
کرمانیان نامی » در کتاب : کرمان شناسی : محمّدعلی گلاب زاده ، تهران : مرکز کرمان شناسی ، 1369 : 348-347 .
هدایت ، رضا قلی خان :
مجمع الفصحا ، به کوشش : مظاهر مصفّا ، تهران : امیر کبیر ، 1339 ، ج 4 : 338-333 / چاپ سنگی ، تهران : بی نا ، 1295 ، ج 2 : 150 -147 .
دکتر اکبر ایرانی.مدیر مؤسّسۀ پژوهشی میراث مکتوب
برای بنده افتخار بزرگی است که در این بزم باشکوه که برای بزرگداشت پژوهشگری خوشنام، انسانی بامحبّت، محقّقی سختکوش، در کار خود مسئولیتپذیر و بامروّت، جناب حسین مسرّت برپا شده، شرکت میکنم. ابتدا لازم میدانم از برگزارکنندگان چنین بزم شکوهمندی سپاسگزاری کنم که برای قدرشناسی و ارجگذاری خدمات فرهنگی و علمی یکی از پژوهشگران جوان این خطه پرفرهنگ، خدمت شما هستم.
ما تاکنون شاهد بودهایم که در مجالس بزرگداشتی که برای بزرگان در ایران برگزار میشده یا در سنین سالخوردگی و فرتوتی سالخوردگان بوده، یا بعد از فوت شان مجلس یادبود برگزار میکردند و این سنّت حسنهای که شاهد آن هستید برای کوشندگان و زحمتکشان فرهنگ شروع شده و پایهگذاری شده، این اقدام تحسینبرانگیز را لازم است که قدر بدانیم و تشکّر کنیم از عزیزانی که به این فکر افتادند که ما وظیفه داریم بهعنوان خادمان فرهنگ با این گونه اقدامات تشویق کنیم و نسل جوان را هم در میدان فرهنگ بهکار بگیریم.
من در واقع آشناییای که با جناب مسرّت داشتم، در حدود سالهای 1374-1373 بود که مؤسّسۀ پژوهشی میراث مکتوب شکل گرفت و در طول این بیست و چند سال، افتخار بهرهوری از محضر ایشان را داشتیم و همواره نشریات میراث مکتوب، گزارش میراث، آینه میراث و همین طور برخی از ضمائم این مؤسّسه که مزین است به مقالات و آثار نسخهشناسانه و کتابشناسانۀ ایشان که منتشر کردیم و به هر حال این افتخار نصیب ما بود. در سال 1377 هم با مرحوم محمّد شیروانی، فهرستنویس کتابخانۀ وزیری یزد، خدمت دوستان یزدی رسیدیم، بیشتر از نزدیک با ایشان آشنا شدیم و به هر حال توفیق را داشتیم که همچنان حامی فعالیّتهای علمی ایشان باشیم.
نکتهای که باید عرض کنم و وقت هم خیلی کم است و بالاختصار، سنّت برکشیدن جوانان را ما در این سدۀ اخیر در بین بزرگانی چون مرحوم محمّدعلی فروغی و حسن تقیزاده میبینیم که علامه عبّاس زریاب خویی توسّط تقیزاده شناسایی شد. وقتی که زریاب خویی در کتابخانۀ مجلس مشغول کتابداری و نسخهنویسی و فهرستنویسی بود، آنجا نسخهای را تقیزاده دنبالش بود، پیدا نمیکرد و میگویند که مرحوم زریاب به لحاظ حافظۀ قویای که داشت، صفحاتی از آن نسخه را میخواند و جناب تقیزاده او تشویق میکند و ایشان را میفرستد آلمان و فلسفه و زبان آلمانی میخوانند و برمیگردند و با سابقۀ علمی که در حوزههای علمیه قم داشتند، یک محقّق برجسته میشوند. همین طور مرحوم عبدالحسین زرّینکوب خودشان میفرمودند که توفیق داشتم و خدمتشان بودم که تقیزاده من را تشویق کرد و دست من را گرفت؛ و ما میبینیم در تاریخ هم کسانی مثل محمّدعلی فروغی که کمک کرد به علامه میرزا محمّدخان قزوینی که از بزرگان، یعنی شاید بتوانیم بگوییم بزرگترین محقّق و مصحّح تاریخ و ادب ایران است و ایشان آثار ارزشمندی را تحقیق و تصحیح کرد و با کمک فروغی توانست این آثار را خلق کند و متأسّفانه مسئلۀ مدرکگرایی که از سالها پیش، یعنی پیش از انقلاب اسلامی و از زمانی که دانشگاه تأسیس شد، این مسئله پیش آمد که بسیاری از مفاخر و بزرگان ما مدرک دانشگاهی نداشتند و امکان تدریس نداشتند. مگر علامه فروزانفر مدرکی داشت؟ یا مرحوم جلال همایی، سعید نفیسی، محیط طباطبایی و. و لازم بود که دانشگاهیان از حضور این شخصیّتها استفاده کنند و با مجوّزهایی که صادر شد، اینها وارد دانشگاه شدند و نسلی که الان برکشیدۀ آنها هستند، بزرگترین خادمان این فرهنگ هستند و کسی مثل دکتر علیاکبر ی که رئیس دانشگاه تهران بود و تلاش کرد که علامه قزوینی به دانشگاه راه پیدا کند و کمک کرد، اما به دلایلی که بعضی از رفقایشان مانع شدند، نتوانستند، چون درک میکردند که این مدرک یک وسیلهای است و یک سازمانی میدهد به دانشگاه، امّا در عین حال مانع بسیار بزرگی است برای بهرهبرداری و استفاده از دانشمندانی که هیچ گونه مدارک علمی به دلایلی، به هر حال فرصت نکردند، نخواستند یا توفیق نشده یا مسئلهای پیش آمده که مانع اینها شده، امّا قدرشناسانی بودند که اینها را تشویق میکردند که در محافل علمی حضور پیدا کنند و از آنها استفاده شود. نمونهاش خود مرحوم ایرج افشار است که با این همه آثار ارزشمند بهعنوان یکی از بزرگترین استوانههای فرهنگی ایران و میتوان گفت نگین فرهنگی ایران در سدۀ اخیر است؛ ایشان خیلی از جوانان را تشویق کرد، حمایت کرد، کمک کرد و یکی از آن جوانان جناب آقای مسرت بود که اگر نبود ایرج افشار، الان آقای مسرّتی که در خدمتشان هستیم، نبود و توفیق این همه فعالیت و کار علمی را که شاهدش بودیم را نداشت.
بنابراین خادمان دلسوز این مملکت، صرف نظر از اینکه مدارک دانشگاهی بتواند کمک کند که اینها در دانشگاه حضور پیدا کنند، تلاش کردند، حمایت کردند از افراد بااستعداد، علاقمند، دلسوز، مسئولیتپذیر که اینها به کار فرهنگی اقدام کنند و کوشش کنند که آثار ارزشمندی را از خودشان بهجا بگذارند.
علاقۀ مرحوم افشار را شاید بعضی از شما بدانید که به جناب مسرّت خیلی زیاد بود و یکی، دو بار من در خدمتشان بودم، دوست داشتند جناب مسرّت که ایشان از امیدهای آیندۀ شهر یزد هستند و خوشبختانه ارتباط خیلی صمیمی هم بین آقای مسرّت و آقای افشار بود و همین باعث شده بود که جناب مسرّت با امید و انگیزۀ بسیار زیادی به کارهای علمی ادامه دهد و همان راهی که مرحوم افشار در یزدشناسی پیگیری کرده بود و آثار بسیار ارزشمندی در حوزۀ یزدشناسی از خودش بهجا گذاشت، جناب مسرّت هم همان راه را ادامه داد و الان میبینیم که بخشی از این آثاری که در این حوزه است، به همّت و کوشش جناب مسرّت انجام شده است.
در مقالهای که جناب استاد دکتر شفیعی کدکنی در سال 1373 در مجلّۀ دنیای سخن نوشتند، همین بحثی که در آن موقع هم داغ بود و الان متأسّفانه در جامعۀ ما این بحث مدرکگرایی، پایاننامهفروشی و مقالهسازی و کتابسازی و. اینها آسیبهای جامعه دانشگاهی ما شده است. ما چون در مؤسّسۀ میراث مکتوب، مجلّۀ علمی - پژوهشی آیینۀ میراث داریم، خیلی درگیر این داستان هستیم. مقالات دو اسمی، سه اسمی و حتّی شش اسمی میآید؛ مقالهای که فقط دانشجو نوشته، البته اگر نوشته باشد، چون خیلی از این مقالات بعداً معلوم میشود که از جای دیگر کپی شده و با این نرمافزارهای مشابهیاب، اخیراً یک قانونی هم خود وزارت علوم مم کرده صاحبان نشریات علمی - پژوهشی را که از این نرمافزار استفاده کنند و معلوم شود که این مقالات چگونه ساخته و پرداخته شده است.
متأسّفانه این روشها برای ارتقای برخی دیگر فراهم شده است. اگر دانشجویی تلاشی میکند، اسامی دیگری میآید در ذیل یک مقالۀ رشته ادبی، رشتۀ موضوع فلسفه و تاریخ که امکان اینکه یک نویسنده، دو نویسنده روی یک موضوع ادبی کار کنند که چگونه است، دور از ذهن است. آن موقع که هنوز به شدّت الان نبود، جناب استاد شفیعی یک مطلبی مینویسند و دردنامهای است که البته اینجا طرح این مسائل جایش نیست ، ولی چون دوستان دانشگاهی و مسئولان تشریف دارند و باید ما آسیبشناسی کنیم، آسیبزدایی کنیم؛ وظیفۀ متولیان امور فرهنگی و دولتی است که راههای پیشگیری این آسیبها را شناسایی کنیم و این بحرانهایی را که جامعۀ علمی ما به آن دچار است مدیریّت کنیم تا از بین برود.
ایشان مینویسند: دریغا زریاب، دریغا فرهنگ ایرانی،جز این چه میتوان گفت در این راسته بازار مدرکفروشان با ارز شناور، در این سیاهی لشکر انبوه استاد و دانشجو.اگر از همۀ رشتههای دانش زمان بیخبرم، امّا در کار خویش خُبرهام و میدانم که محیط دانشگاهی ما در چه سکراتی به سر میبرد. دریغا زریاب، دریغا فرهنگ ایران. در عصر محقّقانی که اگر از تألیفات خودشان امتحانشان کنند، از عهدۀ قرائت متن تحقیقات خودشان برنمیآیند و دولت با سادهلوحی به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند. البته این مسئله، این مبحث و این یادداشت ایشان مفصّل است و فقط من بهعنوان اینکه طرح دغدغهای کرده باشم و یادی هم از استاد بزرگوارمان جناب دکتر شفیعی که جزو مفاخر بزرگ ایران است.
جناب مسرّت در همین زمینه دردمندی و دغدغهمندی در حوزۀ آسیبشناسی پژوهش، سال 1385 یک یادداشتی برای من فرستادند و من آن را سرمقالۀ مجلّۀ گزارش میراث کردم، چون سلسله یادداشتهایی داشتم در زمینۀ آسیبشناسی تصحیح متون، چاپ متون، مباحث پژوهشی تحت عنوان آسیبشناسی پژوهش. ایشان در این یادداشت، موانع پژوهش را برمیشمارند و اشاره به نکتههایی میکنند که جا دارد مورد توجّه قرار بگیرد. یکی از آن موارد پژوهشی ایشان، کتابخانههای غیرپویا، غیر روزآمد و به اصطلاح امروزیها آپدیتنشده که منابع قدیمی دارند و اطّلاعات و منابع کتابهای جدید آنجا را تأمین نمیکند و کتابهای جدید حضور ندارد و به هر حال شاید به دلیل اینکه دانشجوها بودجهشان در تأمین اعتبارات کم بوده و هست. البته در سالهای اخیر که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بن میداد و بودجۀ خوبی به دانشگاهها میداد، نسبتاً خریدهای خوبی را در نمایشگاه شاهد بودیم که بخشی از مخاطبان ما در نمایشگاهها، دانشگاهها بودند که از این آثار تهیه میکردند. معلوم است که به هر حال راههای بهبود این وضع انجام شده و تلاشهایی برای حل مسئله پیش آمده است.
نبود تالار مناسب برای تحقیق و پژوهش و علاقه مندانی که میخواهند حضور داشته باشند. کمبود کتابداران آگاه و متخصّص که اینها افراد کمتجربه با دیپلم و سطح پایین میآیند بهعنوان کتابدار در کتابخانهها استخدام میشوند و این معضلی را فراهم کرده است. اینها دغدغۀ یک کتابدار علاقه مند و دلسوز است. کسی که این طور مباحث را مطرح میکند، حتماً دلش میخواهد که در کتابخانهای که مراجعه میکند، فضای پیشرفت برایش فراهم باشد. کتابخانۀ باز، منابع جدید، اطّلاعات مفید که خوشبختانه در این سالهای اخیر هم فضای مجازی و هم اینترنت و همه اینها به دستیابی بهتر و سریعتر کمک میکنند .
جناب مسرّت در زمینههای مختلف با حوزۀ کتاب و نسخه و نسخهشناسی، کارهای ارزشمندی انجام داده است. در حوزه یزدشناسی، یزد، یادگار تاریخ» را نوشتند، دربارۀ وقفنامهها و آبانبارها و دانشنامۀ مشاهیر یزد و کتابهایی که ملاحظه فرمودید. یکی از دغدغههای جناب مسرّت، معرّفی کتابهای ارزشمند و نقد آنها بوده که نقدی که برای کتابشناسی وحشی بافقی نوشتند، کار بسیار خوبی بود. در زمینۀ نسخهشناسی به هر حال جزء برکشیدههای ایرج افشار کسی است که اطّلاعات نسخهشناسی خوبی دارد و نسخههای خوبی را معرّفی کردند در مجلات مختلفی؛ معرّفی قرابادین قلانسی که یکی از کهنترین نسخههای کتابخانۀ وزیری یزد است و نسخۀ مفاتیحالعلوم که از نسخههای ارزشمندی است که این دو نسخه ارزش ثبت ملی و جهانی دارد که من همین جا خواهش میکنم بهعنوان کسی که عضوی از اعضای کمیتۀ حافظۀ جهانی یونسکو هستم و لازم است که نسخههای ارزشمندی که در یزد است، در فرمهایی که است، پر شود، نوشته شود و برای ثبت اینها اقدام شود که در فهرست ثبت آثار از یزد هم ما آثاری داشته باشیم که از جمله این چند اثری که عرض کردم.
در زمینۀ فهرستنویسی و نقد فهرستنویسی هم ایشان آثاری داشتند، ایشان همین فهرست کتابخانه مرحوم وزیری یزد را ویرایش کردند، و امیدوارم بازنگریهای ایشان مورد توجّه قرار بگیرد و چاپ شود و کارهای متعدّدی در زمینۀ مجلهنگاری و مطبوعات کردند که بنده خودم شاهد بودم، در مجلّۀ آینه پژوهش، جهان کتاب، نشر دانش، مجلات مختلف کتابگزاری ایشان آثار مقالات خیلی خوبی نوشتند. در زمینۀ تصحیح متون همان طوری که ملاحظه فرمودید، تصحیح دیوان فرّخی یزدی، دیوان غیاث نقشبند یزدی و همین طور کاری که مؤسّسۀ میراث مکتوب چاپ کرد، رباعیّات مؤمن حسین یزدی که جزء آثاری است که ایشان تحقیق و تصحیح کردند و بنابراین بهعنوان یکی از متنشناسان کوشا و فعّال شناختهشده هستند و آثارشان مورد توجّه قرار گرفته و من همین جا مناسب میدانم و جا دارد که یادی کنیم از مؤسّس معزّز کتابخانۀ وزیری، مرحوم سید علی محمّد وزیری که بنیان گذار این کتابخانه بودند. ما میدانیم که دو، سه تا از علما هستند که در تأسیس کتابخانه و خرید نسخۀ خطّی، پیشگام هستند. یکی مرحوم آیتالله العظمی مرعشی نجفی و یکی هم جناب وزیری که اینها با چه زحمتی، با نماز خواندنهای استیجاری و این کارها توانستند نسخهها را از جاهای مختلفی جمعآوری کنند و به هر حال، جناب مسرّت در این کتابخانه سه دهه تلاش کرد، ضمن اینکه کارهای نسخهشناسی و فهرستنویسی میکردند، این همه آثار را هم در همین مدّت پدید آمدند و به نوعی کار ایشان قابل تحسین است.
ایشان در یک مقالهای که در گزارش میراث ما در سال 1390 انتشار دادیم، کتابشناسی بیش از 125 کتاب و مقاله در زمینۀ یزدشناسی از استاد ایرج افشار را برشمردند که برای علاقمندان به حوزۀ یزدشناسی، قابل استفاده است و همین طور مقاله متنپژوهی در گسترۀ استان یزد که مشتمل بر فهرستی از متون چاپشده است که از آغاز، یعنی از سال 1234 ق که چاپ سنگی آمد تا سال 1390 ش، کتابشناسی را ایشان انجام دادند. البته جا دارد که من همین جا اشاره کنم که در دو جلد ما فهرست کتابشناسی متون چاپی ایران را آماده کردیم که به هر حال بخشی از آن به همّت جناب آقای دکتر میرمحمّد صادق انجام شده که امسال در نمایشگاه کتاب پیشفروش شد و تا یکی، دو ماه دیگر انشاءالله عرضه خواهد شد.
بیشک شهر یزد و علما و مفاخر یزد سهم بزرگی در بالندگی علمی و فرهنگی کشور و اعتلای تمدّن اسلامی و ایرانی ایفا کردند. حضور محقّقان بومی و محلی کاردان که به جهت تعلّق خاطر به زاد و بوم خود، عاشقانه به تحقیق در اسناد و نسخهها و بناها و کتبیهها پرداختهاند و نقش آن مناطق را در تولید علم و بازشناسی هویّت تاریخی به خوبی نشان دادند. چنانچه ایرج افشار در یزد چنین کرد و باستانی پاریزی در کرمان و اکنون وظیفۀ امثال مسرّتهاست که این چراغ را روشن نگه دارند و یزدشناسی را نگین ایرانشناسی، باشکوهتر از گذشته متجلّی سازند. مسرّت همیشه مایۀ مسرّت یزدیان خواهد ماند.
*شب کاریز فرهنگ (1398/3/23)
حسین مسرّت
خوشا باد عنبر نسیم سحر
که بر خاک کرمانش باشد گذر
خواجو »
روزهای 23-26 مهر 1370 کنگرۀ جهانی خواجو در کرمان برگزار شد ، نگارنده سعادت این را یافت که در این کنگره حضور یافته و به فیض سعادت دیدار بزرگان هنر و ادب ایران از سراسر جهان نائل گردد. آنچه در نگاه نخست همه را به تحسین وا می داشت . سعۀ صدر در خور تقدیر برگزارکنندگان کنگره بود که توانسته بودند تمامی لوازم رفاه و بهره جویی میهمانان داخلی و خارجی را از جلسات و برنامه ها فراهم کنند . کم نبودند کسانی که از این همه همکاری و یگانگی ادارات و مراکز دولتی و فرهنگی کرمان در شگفت می شدند . همه چیز در عالی ترین اندازۀ خود بود ، برنامه های گوناگون و روح نوازی که تدارک شده بود . خستگی تجمّع های چندین ساعته و فشرده را از تن می زدود .
مشتاقان ادب فارسی به غیر از فیض بردن از محضر سخنرانی های استادان برجستۀ ادبیّات فارسی در طول سه روزه کنگره ، فرصت هایی نیز می یافتند که در هنگامه های آرامش و گردش، گوش دل به پیران وادی ادب ایران بسپارند ، پیرانی چون: دکتر عبدالحسین زرّین کوب، محمّد ابراهیم باستانی پاریزی ، سید جعفر سجادی ، جعفر شعار ، محمّدرضا باطنی ، کمال الدّین عینی و . ، نیز نگارنده توانست باب آشنایی را با استادان یزدی دانشگاه های تهران ، همچون دکتر اصغر دادبه و دکتر محمود طباطبایی اردکانی بگشاید ، کسانی که خوشبختانه با سخنرانی های خوب شان مایۀ افتخار یزدی ها شدند ، بهانه آشنایی ها ، همانا مقالۀ نگارنده با عنوان خواجو و گوشه چشمی به یزد » بود که مورد پذیرش هیئت علمی کنگره قرار گرفت و قرار شد در مجموعه مقالات کنگره به چاپ برسد . همه احساسی همچون بودن در باغ پر از گل را داشتند که در حیرت از این همه گل ، افسوس این را می خوردند که کدام را ببویند.
برنامه های کنگره هر روز از ساعت 8 صبح با نظم و ترتیبی خوب که حاصل ماه ها تلاش و برنامه ریزی بود آغاز می شد ، 23 مهر سخنرانی ها پیرامون زندگی و آثار خواجو بود. در این روز سخنرانی پرشور دکتر کمال عینی از تاجیکستان اشک شوق را در گوشۀ چشمان همه دوستداران زبان پارسی جمع کرد ، او با صدایی لرزان و گریه آلود ، گفت : پس از هفتاد سال باز توانستیم با سرافرازی زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی جمهوری تاجیکستان اعلام کنیم . »
عصر آن روز گردآمدگان در مراسم پرده برداری از مجسّمۀ خواجو ، گشایش کتابخانۀ دویست هزار جلدی ملّی کرمان و نمایشگاه خوشنویسی و هنرهای تجسّمی شرکت جستند ؛ و شب در فضایی دلنشین به طنین موسیقی سنّتی ایران که حاصل تلاش گروه عارف به سرپرستی پرویز مشکاتیان همراه با شعر خواجو و آواز ایرج بسطامی بود گوش سپردند .
دومین روز که با این عنوان اعلام شده بود : خواجو و دیگران – عصر خواجو » ، شاهد کف زدن های پیاپی پس از سخنرانی آقای دکتر دادبه، استاد یزدی دانشگاه علّامه بودیم ، لحن صمیمی وی با درون مایه هایی از گویش یزدی، بیش از هر چیز توجّه شنوندگان را به خود جلب می کرد ، برنامۀ پایانی آن شب پس از بازدید از نمایشگاه کتاب ، نشستن در شب شعر سخنورانی بود که از گوشه کنار ایران به دلِ عالم » [1] آمده بودند ، برنامه ای با مشارکت ادارۀ ارشاد اسلامی کرمان و انجمن ادبی خواجو. یادآور شود هرشب در هتل های چندگانۀ کرمان نیز شب شعر با حضور ساکنان آن هتل که تمامی از میهمانان کنگره بودند برپا می شد و تا پاسی از شب ادامه می یافت. ( قطعۀ طنزی سوغات این سفر است که در شماره های بعدی تقدیم خوانندگان خواهد شد )
سومین روز که عنوانش، طرز سخن خواجو » بود با نمایش همای و همایون پایان پذیرفت و چهارمین روز را در شهر شاه نعمت الله ولی ماهان » میهمان آرامگه وی و باغ شاهزادۀ قاجار بودیم .
همۀ میهمانان در واپسین روز این کنگره بر این جمله متفق بودند که : خواستن، توانستن است . » یکدلی و همراهی مسئولان یک شهر نه تنها می تواند این دستاورد را داشته باشد که از بزرگترین سخنور شهر خودشان تجلیل کنند ، بل می توانند در قبل آن به پیشرفت و آبادانی و نوسازی شهر و بناهای خود بپردازند . برخی در روزهای نخستین بر مسئولان کنگره خرده می گرفتند که چرا 80 میلیون تومان خرج کنگره شده ، یکی از مسئولان با ظرافتی خاص گفت: کنگرۀ خواجو بهانه ای بود و چه نیکو گفت . کتابخانه ملّی با ظرفیّت دویست هزار جلد در محلّ قبلی کارخانۀ ویرانۀ خورشید در بنّایی با شکوه چشم نوازی می کرد ، باغ نوسازی شدۀ شاهزاده در ماهان پذیرای هزاران نفر در سال های آینده خواهد بود ، میدان خواجو با آب نماهای زیبا خودنمایی می کرد و تا چه اندازه این امر یعنی جذب جهانگرد و توریست در رشد و اعتلای اقتصاد کرمان مؤثّر است در آینده روشن خواهد شد ، به آینده نگری مسئولان کرمان می بایست آفرین گفت.
میهمانان خارجی کنگره نزدیک به سی نفر بودند که برخی از نامورترین شان اینها بودند : پروفسور تحسین یازیچی از ترکیه ، پروفسور علیار ( دیوان امانی یزدی را در باکو چاپ کرده است ) ، ابوالفضل رحیم اف و نیز دکتر مهدی کاظم اف هر سه از باکو ، پروفسور امیرحسین عابدی و نذیر احمد از هند ، پروفسور کمال عینی از تاجیکستان ( از زبان او شنیدم خانواده های بسیاری از یزدی ها در تاجیکستان باشنده اند و استاد عینی نیز با آنان خویشاوندی دارد . ) دکتر پیه مونته از ایتالیا و پروفسور بنی هادی .
میهمانان ایرانی به غیر از چند چهرۀ برجسته که بنا به دلایلی فرصت نیافته بودند حضور یابند ، تقریباً تمامی استادان زبان و ادبیّات فارسی ، تنی چند از استادان رشتۀ تاریخ و نیز نویسندگان ، پژوهشگران و قلمن مطبوعات ، خوشنویسان و شاعران حضوری فعّال داشتند . نیم روزی هم میهمانان به شیراز و دیدار آرماگاه خواجو رفتند که من به دلیل خرید کتاب برای کتابخانۀ وزیری به این سفر نرفتم.
* ندای یزد، س 7، ش 290 (29 / 7 / 70 13): 1 و 4.
[1] برگرفته از این مصرع شاه نعمت الله ولی: کرمان دل عالم است .
حسین مسرّت
بارها و بوسیلۀ قلمن مطبوعات و کارشناسان امور ی ، اجتماعی و رونامه نگاری همواره از نقش ارزندۀ مطبوعات در کشف توطئه ها ، خنثی شدن بازی های پشت پرده ، افشای سیاهکاری ها و ساخت و پاخت ها و صدها گونه اموری از این دست ، مطالبی بیان یا نوشته شده است . به حدّی که کمتر کسی است که از نقش این رکن اعظم در بهبودی ، بازسازی و ساماندهی جوامع ناآگاه باشد ، امّا تاکنون کمتر به نقش کارآمد مطبوعات بویژه مطبوعات ورزشی در پیروزی های غرور آفرین تیم های ورزشی بویژه تیم ملّی فوتبال ایران پرداخته شده ، نقشی انکار ناپذیر تا بدان جا که می توان پیروزی های اخیر تیم ملّی فوتبال برابر دو تیم عرب غرب آسیا که از پشتوانه های مادی و معنوی فراوان در سطح کنفدراسیون فوتبال آسیا ، اعم از ریاست کنفدراسیون که با بن هُمام، ریاست کمیتۀ داوران آسیا ست و فاروق بوزوست برخوردارند ، مدیون مطبوعات دانست . پشتوانه هایی که گاه تا حدّ جانبداری بی چون و چرا داوران حتّی غیر عرب از یک تیم عربی می انجامد و این پیروزی آن جا اهمیّت بیشتری می یابد که بدانیم هردوبازی اخیر تیم ملّی کشورمان در کشورهای عربی ذی نفوذ و با تیم های عربی بود ، همین دلیل کافی بود تا با کوچک ترین لغزش ، بزرگترین شکست ها دامنگیر تیم ملّی و غرور 70 میلیون ایرانی مشتاق شود .
در بهار سال جاری زمانی که تیم ملّی پس از باخت ناباورانه در زمین خودی ، آن هم در برابر تیم نه چندان قدرتمند و مطرح اردن ، به یک باره تمام آرمان و آرزوهای خود را برای راهیابی به جام جهانی 2006 آلمان ، نقش بر آب می دید و دوباره می رفت که خاطرۀ تلخ حذف از جام جهانی 2002 کره و ژاپن تکرار شود ، تیم ملّی به غیر از حمایت مردمی ، نیاز به تقویّت روحی ، فیزیکی و فنّی داشت . فدراسیون فوتبال و تصمیم گیرندگان ترکیب ملّی که با لجاجتی مثال زدنی با غرور 70 میلیون ایرانی علاقمند ، همچنان سرستیز داشت ، از دعوت بازیکنان توانا و نام آوری چون وحید هاشمیان و خداداد عزیزی به دلایلی پیش پا افتاده و گاه خنده آور خودداری می کرد . دلایلی که هنوز هم می تواند دربارۀ چند نام آشنای دیگر مانند : فرهاد مجیدی ، محمّد نوازی و تنی چند نفر دیگر صادق باشد . به حدّی که مطبوعات ورزشی از آن با عنوان لیست سیاه » نام می برند ؛ و همواره فدراسیون فوتبال منکر چنین فهرستی می شد و می شود و بیان می داشتند که سر مربی در انتخاب بازیکنان تیم ملّی آزاد است که دیدیم با توجّه به گفته های مطبوعات چنین چیزی صحّت نداشته و کسان دیگری هم در گزینش و ترکیب تیم ملّی دخیل هستند .
به هر حال با نقش خوب و کارساز مطبوعات و هشدارهای بجای آنها نه تنها وحید هاشمیان و خداداد عزیزی به تیم ملّی برگشتند ، بلکه با ورود آنها روحیه ای دو چندان به تیم ملّی داده شد و باعث این پیروزی ها گردید . تا بدان جا که برانکو ایوانکویچ ، سرمربی تیم ملّی به رغم تأکیداتی که پیش از دعوت آن ها با عنوان ناکارآمدی این دو بازیکن بر اثر تلقینات برخی مسئولان داشت ، به توانایی فوق العادۀ این دو بازیکن اذعان کرده و بلافاصله آن ها را در ترکیب تیم اصلی قرار داد .
نگارندۀ این سطور که ادّعای کارشناسی ندارد و تنها به عنوان یک علاقمند به فوتبال پیگیر بازی های تیم ملّی است، برخورد فرض دانست که با نگارش این یادداشت از نقش سازندۀ مطبوعات در پیروزی های غروربخش تیم ملّی فوتبال قدردانی کند . باشد که همواره ملّت سرافراز ایران در قلّه های رفیع علمی ، فنّی ، فرهنگی و ورزشی جهان آن چنان که سزاوار است، قرار گیرد .
*خاتم یزد (1383/7/27)
حسین مسرّت
از آغازین روزهایی که نخستین ایستگاه های مطبوعات برای نخستین بار در ایران در چند مکان پر رفت و آمد شهر یزد برپا شد ، کمتر کسی گمان می برد که در اندک مدّتی به چنان جایگاهی در میان دانشجویان و دانش آموزان و دیگر گروه های اجتماعی مردم یزد باز کند که برخی چنان برنامۀ خود را تنظیم کنند که حتماً ساعتی مشخّص در روز را به خواندن مطبوعات در این ایستگاه ها اختصاص بدهند و حتّی باعث جلب و گرایش بسیاری از مردم به مطبوعات شود . مردمی که با آمدن رادیو و تلویزیون و آسان یابی آن دیگر رغبتی به خواندن مطبوعات نداشتند و آن را کاری حشو و زاید می دانستند و براستی بر این یقین بودند که همه آنچه درصدا و سیما گفته می شود ، روز بعد در مطبوعات تکرار می شود .
بگذریم از اینکه گرایش سیری ناپذیر مردم ایران در دوساله پس از رخداد به یادماندنی دوم خرداد ، محصول نقش کارآمد و پرتوان مطبوعات در آگاهی رسانی صحیح به مردم بود و اثبات این نکته که هر آنچه در مطبوعات می آید ، شاید 1% آن در صدا و سیما بیابد .
نگارنده خوب به یاد دارد از همان آذر 1373 که ایستگاه ها شروع به کار کرد ، بسیاری براین باور بودند که با آمدن این ایستگاهها دیگر اقبال عمومی به مطبوعات کم شده و بازار مطبوعات کشور کساد خواهد گردید و آن چند نفری هم که اهل خریدن رومه هستند با بهره روی از ایستگاه ها دیگر نیازی به خریدن رومه نخواهند داشت . امّا گذشت زمان به این باور خط بطلان کشید . زیرا بسیاری از کسانی که تاکنون رومه خوان نبودند با استمراری که در این کار در آن ها پیدا شد ، کم کم به رومه خوانان حرفه ای بدل گشته و اندک مطبوعاتی که در هر ایستگاه نصب می شد ، عطش آن ها را فرو نمی نشاند و به ناچار به خریدن رومه های متعدّد روی آوردند . این گروه تازه که به مطالعه معتاد شده بودند ، یا باید به همه ایستگاه ها سر می زدند تا از تمامی رومه ها بهره ببرند ، یا با استفاده از یک ایستگاه به خرید بقیّه رومه ها مبادرت کنند . و این همان نتیجۀ عکس باور نخستین بود .
تمهید خوبی که مجری ایستگاه ها اندیشیده بود ، نظرسنجی و شناسایی مکان گروه های بود که در پیرامون یک ایستگاه رفت و آمد داشتند . از این رو هر ایستگاه به فراخور مکان دارای رومه ای خاص و حتّی مطلبی خاص بود .
اکنون در اثر سعی و تلاش های مجری ایستگاه مطبوعات و براثر همکاری و مساعدت استانداری ، ادارۀ کلّ فرهنگ و ارشاد اسلامی ، شهرداری و دیگر سازمان هایی که متقبّل هزینه های این ایستگاهها شده اند تنها شهر یزد صاحب 100 ایستگاه مطبوعاتی شده است و در نتیجه یزد شهری فرهنگی و دارای مردمی رومه خوان با درصد بالایی گردیده است . و این میسّر نمی شده مگر با پشتکار مجری ایستگاه ها و مساعدت مسئوولان ادارات یزد .
امید آنکه همچنان این حرکت بسیار مثبت فرهنگی و اجتماعی تداوم داشته باشد و چونان گذشته یزد در صدر شهرهای تحصیل کردۀ ایران قرار گیرد ، چنانکه در آمارها آمده است بالاترین درصد قبولی کنکور دربیشتر مقاطع دانشگاهی از آن شهر و استان یزد است .
*پیمان یزد (1378/7/3)
حسین مسرّت
تذکره های فارسی علیرغم آنکه بهترین و مهمترین منبع برای آشنایی با زندگی ، آثار ، سبک ، شیوه و شعر شعرای زبان فارسی است و دارای محاسن فراوانی به قرار زیر هستند :
1-زنده نگه داشتن نام بسیاری از سخنوران و اشعار آن ها .
2-بازتاباندن سیر تحوّل شعر و ادب پارسی از گذشته تاکنون برای تدوین تاریخ ادبیّات فارسی .
3-آگاه نمودن خوانندگان از اوضاع ی ، اجتماعی و تاریخی عصری که تذکره نگارش یافته است .
4-گزینش بهترین و ناب ترین اشعار سخنوران به نحوی که می توان از مراجعه به اصل دیوان ها بی نیاز بود .
5-ارائۀ اطّلاعات کتابشناسی بویژه در زمینۀ کتاب های مفقوده .
***
امّا و با این همه سودمندی ، دارای کاستی ها و کمبودهایی بوده که اهمّ آن به قرار زیر است :
1-عدم دقّت در نگارش برخی سرگذشت ها و ذکر تاریخ های درست .
2-بی بهره بودن برخی تذکره نگاران از ذوق ادبی و شعر شناسی و همّت مصروف داشتن به موضوعی خاص در شعر شاعران .
3-رونویسی ، تکرار مطالب و اشعار بسیاری از تذکره ها و کاسته شدن از ارزش و اهمیّت آن ها .
4-اهتمام به درج زندگی نامۀ مفصّل ، همراه با القاب زیبا و اشعار خوب و فراوان دوستان و آشنایان صاحب تذکره و نقل اشعار سست و بی مایۀ رقیبان و دشمنان .
5-گنجاندن شرح حال بویژه اشعار مفصّل صاحب تذکره در حدّ وارد نمودن دیوان کامل خود .
6-سهو گردآورندگان یا کاتبان در ثبت دقیق اسامی شاعران .
7-خلاصه برداری یا انتحال از دیگر تذکره ها بدون نام بردن از اصل کتاب و ایجاد این گمان که خود بدین کار مبادرت کرده اند .
8-اظهارنظرهای سست و بی پایه دربارۀ سبک و شیوۀ شعر شاعران .
9-وارد شدن اشتباهات بزرگ تاریخی و ادبی در زمینۀ زندگی نامه و انتساب اشعار شاعران به یکدیگر.
10-مبالغه و گزافه گویی برخی تذکره نویسان برای بزرگ جلوه دادن شاعر مورد نظر از نظر مقام علمی ، ادبی و هنری و برای بالابردن ارزش کار خود .
حسین مسرّت
این همایش به مناسبت هشتصدمین سال این رویداد ( 616 ق ) و به همّت گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی و با همکاری مؤسّسۀ پژوهشی تمدّن و توسعه " نورسیف " در روزهای 15-17 اردیبهشت سال 1376 در محلّ تالار مولوی این دانشگاه برگزار شد .از مباحث عمدۀ این گردهمایی : علل یورش مغولان به ایران ، صدمات وارده بر اقتصاد ، فرهنگ و ساختار مدنیّت ایرانی ، بده بستان های فرهنگی - اجتماعی اقوام مغول در ایران و بررسی پیامدهای تاریخی ، ی ، اجتماعی و مذهبی آن بود .
از 65 مقاله ، 25 مقاله برای سخنرانی انتخاب شد و در این میان دو سخنرانی جلوه ای درخور داشت و نخست سخنرانی خانم دکتر شیرین بیانی ( اسلامی ندوشن ) با عنوان " فرقۀ قلندریه در عهد مغول " و دیگر " گورستان بی مرز " از آقای دکتر محمّد قراگزلو که وی با ریزبینی و نکته سنجی، علل اجتماعی و تاریخی حملۀ مغول به ایران را به نقد و بررسی پرداخت .
از پیامدهای مهمّ هجوم مغول ، گم شدن مقالات برخی از شرکت کنندگان از جمله نگارنده با عنوان :کتابخانه های یزد از یورش مغول تا پایان تیموریان» در سمینار بود که نشان می داد هنوز از پس چندین سده آثار آن تاکنون برجاست . (این مقاله بعدها پیدا شد و در مجموعه مقالات سمینار چاپ شد).
*نشریه خبری پژوهش دانشگاه یزد، ش34.
1383 »
-آذریزدی ، مهدی :قصّه های تازه از کتاب های کهن ، تهران : اشرفی ، چاپ یازدهم ، وزیری ، حدود 600 ص ، 10 جلد در یک مجلّد و جداگانه ، مصوّر .
آذریزدی پس از چاپ موفّق قصّه های خوب برای بچّه های خوب ، قصّه های برگزیده از متون کهن را بازنویسی و ساده نویسی کرده تا در دامنۀ درک کودکان و نوجوانان باشد . ده دفتر به قرار زیر است که هر کدام شامل چندین قصّه است :
خیرو شر / حقّ و ناحق / ده حکایت / بچّۀ آدم / پنج افسانه / مرد و نامرد / قصّه ها و مثل ها / هشت بهشت / بافندۀ داننده / اصل موضوع .
پنج افسانه و بچّۀ آدم ، صاحب جایزۀ بهترین کتاب سال کودک و شورای کتاب کودک شده است .
***
-پاپلی یزدی ، محمّد حسین :شاه عبّاس و پینه دوز ، مشهد : پاپلی ، چاپ دوم ، رقعی ، 88 ص .
بازنویسی یکی از داستان هایی است که نویسنده از زبان مادربزرگش ، ننه سکینه مراد شنیده است .
***
-جبّاری ، شکوفه :همسفر عشق ، یزد : وصال ، رقعی ، 168 ص .
داستان زندگی دختری به نام نازنین که سختی های زندگی را تحمّل می کند و به خوشبختی می رسد . »
***
-خدایی اردکانی ، عصمت : آنکه با من بود ، اردکان : دهر ، رقعی ، 138 ص .
مجموعۀ 15 داستان کوتاه از این نویسنده . وی قبلاً نیز مجموعه داستانی را به نام افسانۀ عشق » در سال 1377 چاپ کرده بود .
***
-دهقان پور ، سوزان : سارا و آقای نظم ، تصویرگر : محمّدرضا فتّاحی ، یزد : وصال ، سازمان بهزیستی استان یزد ، خشتی ، 16 ص ، مصوّر ، رنگی .
داستانی آموزنده و اجتماعی برای کودکان ، به وسیلۀ همین نویسنده و همین ناشران در سال 1383 چند کتاب دیگر به نام های : سارا و سحر ، سارا و شب ، سارا و اسباب بازی هایش ، تمامی در 16 صفحه و قطع خشتی چاپ شده است .
***
زارع ، محبوبه : قهرمانان کوچک کربلا ، قم : بوستان کتاب ، 5 ج .
در این مجموعۀ پنج جلدی ، داستان قهرمانان کوچک آوردگاه کربلا مانند : علی اصغر ( ع ) ، طفلان مسلم ( ع ) ، قاسم بن حسن ( ع ) ، عبدالله ( ع ) ، رقیّه ( س ) و محمّد بن علی ( ع ) به زبانی ساده بازگویی شده است .
***
صابری ، بابک :ادب آب و 14داستان دیگر ، تصویرگر : شبنم چایچیان ، یزد : مؤلّف ، خشتی ، 48 ص ، مصوّر .
مجموعۀ 15 داستان کوتاه فلسفی گونه .
***
صندوق ساز ، مرضیّه السّادات : معشوقۀ ظالم ، یزد : کوثر هدایت ، رقعی ، 198 ص .
داستانی بلند از نویسنده ای که پیش تر داستانی از او به نام پرستو » در سال 1380 چاپ شده بود .
***
-طلایی مقدّم ، نجمه السّادات : حماقت محض ، یزد : علم نوین ، رقعی ، 96 ص .
یک داستان کوتاه . گویا نخستین داستان چاپ شدۀ اوست .
***
-کاشیگر ، مدیا :وقتی مینا از خواب بیدار شد ( سرگذشت ) ، تهران : قصّه ، چاپ چهارم ، رقعی ، 80 ص .
مجموعۀ داستان کوتاه ازاین نویسندۀ نامی یزدی تبار تهرانی نشین که آثارش در مجلّات گوناگون دیده می شود .
***
-لاجوردی ، احمد :من یک زریدنتم ، تهران : کیفیّت ، 1383 ، رقعی ، 250 ص .
15 قصّه و طرح برگرفته از خاطرات دوران پزشکی این نویسندۀ یزدی . لاجوردی ، ساکن تهران است .
***
-معلّم ، حسین : حکایت نامه ، تصویرگر : بهرام خائف ، طرّاح گرافیک : کوروش پارسانژاد ، تهران : کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، رحلی ، 108 ص .
مجموعه ای از لطایف ، قصّه ها ، حکایات ، تمثیلی طنزآمیز از خلال متون مخاطب چون کتاب نوجوان بوده ، سعی شده حکایات و تمثیل ها ساده و قابل فهم باشد .
***
-وست ، مایکل و دیگران :سرزمین طلایی و قصّه هایی عامیانۀ دیگر ، ترجمۀ محمّد زاده رحمانی شهربابکی ، یزد : آبگینۀ کویر ، رقعی ، 94 ص .
برگزیدۀ ده داستان کوتاه دو زبانه به قصد آموزش زبان انگلیسی . برخی داستان ها ایرانی هستند . بهتر بود مترجم ، نام نویسندگان آن را ذکر می کرد .
***
-هاشمی ، عبّاس : قصّۀ روستای من ، یزد : آبگینه کویر ، رقعی ، 32 ص.
مجموعۀ سه قصّۀ کوتاه که گویا برگرفته از خاطرات دوران کودکی نویسنده در روستای زادگاهش است .
***
--------- : قصّۀ ننه صغری ، یزد : آبگینۀ کویر ، خشتی ، 12 ص ، مصوّر ، رنگی .
داستانی از جنگ ایران و عراق برای کودکان گروه سنّی د » .
***
--------- : لبخند خورشید ، یزد : آبگینۀ کویر ، رقعی ، 32 ص .
مجموعۀ سه قصّۀ کوتاه .
***
----------- : می خواهم زنده بمانم ، یزد : آبگینۀ کویر ، رقعی ، 48 ص .
داستانی کوتاه از مقاومت 9 روزۀ نویسنده در بیمارستان در برابر چنگال مرگ .
1384 »
-آذریزدی ، مهدی :داستان های خردمندانۀ پارسی ، ترجمۀ شیرین افروز ، پاریس : لرماتان ، رقعی ، 152 ص ( به زبان فرانسه ) .
برگزیده ای است از دورۀ هشت جلدی قصّه های خوب برای بچّه های خوب » . مترجم در پایان کتاب شرح کوتاهی از زندگی خود و مهدی آذریزدی را برای خوانندگان فرانسوی آورده . وی در حال برگردان دیگر آثار آذریزدی به زبان فرانسه است .
***
-استون ، ایرونیگ : شور زندگی ، ترجمۀ محمّد علی اسلامی ندوشن ، تهران : یزدان ، چاپ پانزدهم ، رقعی ، 464 ص .
ون گوگ ، بیان کنندۀ مفهوم عمیق انسانیّت است . » زیباترین داستانی که از زندگی ونسان ون گوگ ، نگارگر نامدار هلندی ، نوشته شده است . شاهکار خوب استون با ترجمۀ شیوا و روان دکتر اسلامی ندوشن باعث باز چاپ چند بارۀ این اثر شده است .
***
-انصاری فرد ، جواد : راه مخفی ، تصویرگر : حیدر نیک آیین ،یزد : کنگرۀ سرداران شهید استان یزد و مفاخر ، رقعی ، 24 ص ، مصوّر ، رنگی .
داستانی از دلیری و فداکاری مقنّی های سخت کوش یزدی به سرپرستی شهید کاظم میرحسینی در حفر راهروهای زیرزمینی کرخه پیش از نبردهای فتح المبین در جنگ نابرابر عراق با ایران .
***
---------- : کوچک ترین شناسنامۀ دنیا ، تصویرگر : مهدی فاطمی نسب ، یزد : کنگرۀ سرداران شهید استان یزد ، خشتی ، 16 ص ، مصوّر ، رنگی .
داستانی از زندگی و نبرد شهید ذوالفقاری، رزمندۀ 12 سالۀ استان یزد در جنگ عراق با ایران .
***
-بنّایی مقدّم ، محمّد علی : مهر بی مهر ، یزد : علم نوین ، رقعی ، 62 ص .
مجموعۀ چند داستان کوتاه که گویا نخستین اثر چاپ شدۀ وی است .
***
-حشمتیان ، ناصر : چهار داستان ، یزد : بی نا ، رقعی ، 55 ص .
دربردارندۀ چهار داستان کوتاه در زمینۀ اخلاق ، عرفان و اجتماعی و با عنوان های : مالک و دلگشا ، عابد و بازرگان ، داستانی که حقیقت دارد و یک داستان کوتاه . حشمتیان ، داستان ها و خاطراتی از یزد دیروز را در هفته نامۀ ندای یزد هم چاپ می کند .
***
-خیراندیش ، شهناز : جاذبه در عشق ، یزد : نیکوروش ، رقعی ، 72 ص .
داستانی کوتاه با زمینۀ عشق در موضوع خانواده و اجتماع .
***
-طیّبات ، جلیل : حکمت ها و حکایت ها ، یزد : ریحانة الرّسول ( س ) ، رقعی ، 0 ص .
داستان های مذهبی با انگیزۀ حکمت آموزی و پندگیری از بزرگان و رویدادها .
***
-فتح الله زاده ، فاطمه : عزیزترین آفریدۀ خدا ، یزد : علم نوین ، رقعی ، 85 ص .
داستان زندگی آدم و حوّا و چگونگی افرینش انسان .
***
-کلاته ،زهرا : هتل موش ها ، تصویگر : نجمۀ منصوری شوّازی ، یزد : اندیشمندان یزد ، خشتی ، 16ص ، مصوّر ، رنگی .
داستانی برای کودکان به انگیزۀ درست زیستن .
***
-مریمه ، پروسپر : کلمبا و زهرۀ شهر ایل ، ارواح عالم برزخ ، ترجمه: سید ضیاء الدّین دهشیری ، تهران : علمی و فرهنگی ، چاپ سوم ، رقعی ، 344 ص .
داستانی از نویسندۀ مشهور فرانسۀ که با ترجمۀ شیوا و روان زنده یاد دکتر سیّد ضیاءالدّین دهشیری ، مترجم نام آشنای متون فرانسوی ایران ، همراهی شده است .
***
-هنردوست ، ندا : نالۀ مستان ، یزد : علم نوین ، وزیری ، 248 ص .
یک داستان بلند و نخستین تجربۀ نویسنده .
1385 »
-انصاری فرد ، جواد : دوربین امانتی ، تصویرگر : لیلی علی رحیمی ، یزد : کنگرۀ سرداران شهید استان یزد ، خشتی ، 29 ص ، مصوّر ، رنگی .
مؤلّف در سه داستان کوتاه که برای گروه سنّی ج» نوشته شده ، به شناسایی سه شهید جنگ عراق با ایران می پردازد .
***
---------- :مردان قورباغه ای ، تصویرگر : حمیدة السّادات معتمدفر ، یزد : کنگرۀ سرداران شهید استان یزد ، خشتی ، 16 ص ، مصوّر ، رنگی .
از سلسله داستان های جنگ ایران و عراق برای کودکان گروه سنّی ج » . نویسنده در این دفتر به نقش و حضور غوّاصان رزمندۀ یزدی در جبهه های جنگ می پردازد .
***
----------- :موش های دشمن ، نگارگر : لیلی علی رحیمی ، یزد : کنگرۀ سرداران شهید استان یزد ، خشتی ، 16 ص ، مصوّر ، رنگی .
داستانی خواندنی برای کودکان گروه سنّی ج » که به شیوۀ مقابلۀ زرمندگان در برابر آزار حیوانات موذی در سنگرها اشاره دارد .
***
------------ :نبرد در جزیره ، نگارگر : لیلی علی رحیمی ، یزد : کنگرۀ سرداران شهید استان یزد ، خشتی ، 24 ص ، مصوّر ، رنگی .
داستانی دیگر از جنگ عراق با ایران برای کودکان . نویسنده در این کتاب داستان های دلیری و جانبازی شهید حسن زفاک را اورده است .
***
-بیاضی زاده ، اعظم : فرشتۀ خیال ، یزد : انتشارات یزد ، رقعی ، 155 ص .
یک داستان بلند از این نویسندۀ نوجوان که از اهالی بیاضۀ شهرستان انار است .
***
-پارسا ، حمید و حسین یار : قصّۀ شمعدانی ، یزد : علم نوین ، رقعی ، 72 ص .
مجموعۀ چند داستان کوتاه با موضوع و زمینۀ جنگ ایران و عراق .
***
-حکیمیان ، هادی : گل انارها را باد می برد ، یزد : حوزۀ هنری و سورۀ مهر تهران ، رقعی ، 160 ص .
مجموعۀ بیست و سه داستان کوتاه با عنوان های : داداشی ، خودکار آبی ، سارا ، گُل بوته ها ، کوچه برو بیا ، زیر ساباط و . ؛ قهرمان داستان های حکیمیان ، یزدی هستند و وی در این داستان ها گوشه هایی از فرهنگ و اداب و رسوم مردم یزد را گنجانده و بدان رنگی دلنشین داده است .
***
-دهقان ، احمد : سفر به گرای 270 درجه ، تهران : سورۀ مهر ، چاپ چهارم ، رقعی ، 264 ص .
احمد دهقان یزدی ، متولّد کرج و ساکن آمریکاست و این دهمین اثر داستانی اوست . بنا به نوشتۀ ناشر ، نویسنده در این کتاب سعی کرده با عبور از لایه های ترد و شکننده ، به اعماق جنگ عراق علیه ایران راه پیدا کند . چاپ نخست کتاب در سال 1375 بوده وطیّ این مدّت برندۀ جایزۀ بیست سال داستان نویسی ، چهارمین دورۀ انتخاب کتاب سال دفاع مقدّس و بیست سال ادبیّات پایداری شده است . ترجمۀ سفر به گرای 270 درجه به وسیلۀ پال اسپراکمن در امریکا توسّط انتشارات مزدا ، چاپ شده است .
دیگر آثار احمد دهقان عبارتند از :
پرنده و تانک / گردان چهار نفره / روزهای آخر / ستاره های شلمچه / ناگفته های جنگ / نگین هامون / هجوم / سال بازگشت / من قاتل پسرتان هستم .
***
-دهقان پور ، سوزان : سارا و آقای نظم / سارا و شب / سارا و اسباب بازی هایش / سارا و سحر ، تصویرگر : مهدی فتّاحی ، یزد : سازمان بهزیستی استان یزد ، خشتی ، 4*12 ص ، مصوّر ، رنگی .
سلسلۀ داستان های آموزشی برای کودکان گروه سنّی الف » و ب » به انگیزۀ آشنایی با روش های آغازین زندگی و جامعه .
***
-زارع ، محبوبه : کاروانی با سیزده کجاوه ، قم : بوستان کتاب ، 144 ص .
داستان زندگی 12 تن از امامان معصوم ( ع ) و پیامبر اکرم ( ص ) به گونۀ ادبی ، انشایی و روایتی . زارع ، سال هاست در حوزۀ دین و داستان دینی ، قلم می زند و اکنون ساکن قم شده است .
***
-عسکری ، محمّد حسین : با تو بودن عذابی ، بی تو بودن عذابی ، یزد : مؤلّف ، رقعی ، 133 ص .
یک داستان بلند از تجربه های این نویسندۀ شیرازی ساکن یزد .
***
-فتّاحی ، حسین : مجموعۀ آثار .
حسین فتّاحی اهل حسن آباد رستاق یزد ، سال هاست باشندۀ تهران شده است و در حوزۀ هنری تهران کار می کند . حاصل سال ها قلمزنی او ، چاپ 24 کتاب قصّه است که بیشتر آن ها به چاپ چندم و ششم رسیده است . هر چند این آثار در تهران چاپ می شود ، امّا به عنوان یک یزدی آثار او معرّفی می شود . چون آثار او زیاد است ، تنها نام آثار گفته می شود :
1-مدرسۀ انقلاب ( رمان نوجوان ) ، 2-کودک و طوفان ( رمان نوجوان ) ، 3-آتش در خرمن ( رمان نوجوان ) ، 4-راهزن ها ( رمان نوجوان ) ، 5-امیرکوچولوی هشتم ( رمان نوجوان ) ، 6-قهرمان ( داستان کودکان ) ، 7-دختر برفی ( سه قصّۀ قدیمی ) ، 8-قصّه ها و جادّه ها ( داستان کودکان ) ، 9-خانۀ دوست ( داستان کودکان ) ، 10-قصّه ای که راست بود ( داستان کودکان ) ، 11-پنج قصّۀ گزیده از شاهنامه ( برای نوجوانان ) ، 12-کوه ها و آتش فشان ها ( ترجمۀ علمی برای کودکان ) ، 13-استنلی پسرک کاغذی ( ترجمۀ داستان بلند برای کودکان ) ، 14-دوستان من ( ترجمه – داستان کودک ) ، 15-یک پا ، دو پا ( ترجمه – داستان کودک ) ، 16-سمک عیّار ( قصّۀ کهن ) ، 17-تو هم می توانی ( ترجمه – پیش دبستانی ) ، -قصّه های تصویری از شاهنامه ( برای نوجوانان ) ، 19-قصّه های کوچک برای بچّه های کوچک ، 20-عشق سال های جنگ ( داستان بلند ) ، 21-هشت قصّۀ گزیده از شاهنامۀ فردوسی ، 22-اوّلین تجربه های تو ( ترجمه برای کودکان ) ، 23-پیامبران و قصّه هایشان ( 25 جلدی برای کودکان ) ، 24-14 قصّه ، 14 معصوم ( 14 جلدی برای کودک و نوجوان ) .
بسیاری از این اثار در سال 1385 تجدید چاپ شده است .
***
-هاشمی ، عبّاس : گربۀ بدجنس و گنجشک خانم ، نگارگر : محدّثۀ ذوالفقاری ، یزد : آبگینۀ کویر ، خشتی ، 12 ص ، مصوّر ، رنگی .
سلسله قصّه های مادربزرگ ، این داستان تخیّلی از زبان حیوانات برای کودکان است .
***
----------- : من هم می خواهم فرشته شوم ، نگارگر : محدّثۀ ذوالفقاری ، یزد : آبگینۀ کویر ، خشتی ، 12 ص ، مصوّر ، رنگی .
داستانی دربارۀ جشن تکلیف دختران و تشویق آنان برای پرستش خدا و خواندن نماز .
***
داستان های چاپ شده در سال 1386 در شماره های بعدی فصلنامۀ فرهنگ یزد ، معرّفی می شود .
*فصل نامه فرهنگ یزد، ش 32.
حسین مسرّت
حوزۀ ادبیّات داستانی ، پس از حوزۀ شعر، پررونق ترین عرصۀ چاپ و نشر کتاب های ادبی استان یزد بوده و هست . این رونق نه در مقام قیاس با آثار چاپ شده در ایران ، که از این جهت بسیار عقب است ، بلکه در مقام مقایسه با چاپ دیگر آثار در حوزۀ ادب استان یزد است .
چنانکه در فهرست آثار سال های 1381 تا 1385 آمده ، در این پنج سال مجموعاً 75 عنوان داستان توسّط نویسندگان یا ناشران یزدی چاپ گردیده است .
در سال 1381 مجموعاً 12 داستان چاپ شده . از این تعداد چهار عنوان نگارش ، یک ترجمه ، یک تصحیح و شش تألیف بوده است . از لحاظ ترجمه ، آثار ترجمه شده ، بسیار فقیرتر از سال های 1379 و 1380 است که چندین اثر به وسیلۀ خانم ها مهرانگیز و ویدا طیّبات ترجمه شده بود .
در سال 1382 ، مجموعاً 21 داستان چاپ شده که سه ترجمه ، دو تصحیح ، هشت بازنویسی ، یک داستان کودک و هفت تألیف بوده که آماری بس تاامید کننده است .
در سال 1383 مجموعاً 29 داستان چاپ شده که 17 عنوان نگارش ، یک عنوان ترجمه و 29 عنوان گردآوری و بازنویسی است .
در سال 1384 ، مجموعاً ده داستان به زیر چاپ رفته است که از این میان ، دو عنوان ترجمه و هشت عنوان تألیف است ، از کتاب های نگارشی دو عنوان آن وابسته به گروه کودک و نوجوان است .
در سال 1385 ، مجموعاً 16 اثر چاپ شده است که 11 عنوان آن در موضوع کودک و نوجوان است ( مجموعه آثار حسین فتّاحی لحاظ نشده است ) .
دشواری های چاپ و نشر کتاب های داستان در استان یزد ، جدا از مشکلات چاپ آن در ایران نیست و چه بسا دشوارتر نیز می نماید ، بلکه عمدتاٌ به دلیل فقدان امکانات توزیع در یزد ، ناآشنایی خوانندگان با نویسندگان و تازه کار بودن آنان و گرانی هزینه های کاغذ و چاپ و غیره است . به همین دلیل ، کمتر ناشری ، آن هم ناشر شهرستانی ، جرأت چاپ این گونه کتاب ها را دارد .
چنانکه بررسی شده ، تمام داستان هایی که در این پنج سال ، توسّط ناشران یزدی چاپ شده همگی با سرمایۀ خود نویسندگان بوده است . از این رو کمتر نویسنده ای به خود جرأت می دهد که ناشر کتاب های خودش باشد ، زیرا از نظر مادّی جز زیان ، چیزی در بر ندارد .
ت های تشویقی خرید کتاب هم که به وسیلۀ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام می شود ، عمدتاً شامل کتاب های علمی ، پایه ، مرجع ، ادبی و تاریخی است و شامل کتاب های داستان نمی شود . مگر آنکه کسی با پیگیری و مراجعۀ مکرّر بتواند چند صدتایی از آن را به وزارتخانۀ نامبرده بفروشد .
نگارنده که خود بارها شاهد مراجعۀ نویسندگان جوان برای چاپ آثارشان بوده است ، جز تأسّف ، پاسخ قانع کننده ای برای آنان نداشته است . ناشران تهران هم بالطّبع آثار بزرگان و یا آثار پر فروش را چاپ کرده و کمتر در این زمینه ریسک می کنند :
مگر صاحبدلی روزی به رحمت
کند در حقّ [ این دوستان ] دعایی
آنچه که باعث تشویق و دلگرمی برخی جوانان داستان نویس یزدی شده و می شود ، چاپ آثار آنان در نشریّات گوناگون است . مگر آنکه وزارت ارشاد اسلامی یا ادارات کلّ ارشاد استان ها با اعطای وام به ناشران ، زمینۀ چاپ کتاب های داستان را فراهم آورند ، یا آنکه وامی که به نویسندگان داده می شود ، دارای شرایطی آسان تر و باز پرداخت طولانی تر باشد . خرید بخشی از کتاب های داستان به وسیلۀ ادارات ارشاد شهرستان ها هم می تواند زمینۀ خوبی برای دلگرمی داستان نویسان جوان باشد .
به هر روی آنچه در زیر می آید ، نمایی از آثار چاپ شده در حوزۀ ادبیّات داستانی در استان یزد و یا به وسیلۀ نویسندگان یزدی در خارج از استان است ( توضیح آنکه دورۀ هشت جلدی قصّه های خوب برای بچّه های خوب و دورۀ ده جلدی قصّه های تازه از کتاب های کهن اثر استاد مهدی آذر یزدی ، هرساله چاپ می شود و جایگاه رفیع و ثابتی در عرصۀ داستان نویسی کشور دارند ) .
1381 »
-ابوالحسنیان ، طیّبه :عجب شبی بود ، یزد : نیکوروش ، رقعی ، 104 ص .
مجموعه ای است از چهار داستان کوتاه که نویسندۀ آن بر پایۀ دشواری ها و مشکلاتی که فراروی جوانان قرار داشته و خود تا اندازه ای شاهد آن بوده ، نگارش یافته است . این کتاب را باید نخستین اثر نویسنده دانست . عنوان داستان ها چنین است : پسران قرن بیست ویکم » ، شلوار تنگ » ، عجب شبی بود » و نمی دونم لبخند بزنم یا نه » .
***
-اقبالی ، فاطمه ( مهسا ) : تشنۀ عشق ، یزد : نیکوروش ، رقعی ، 2 ص .
نخستین داستان بلند و عاشقانۀ نویسنده که در دیباچۀ آن آورده است : این قصّه ، قصّۀ عشق است ، پاک و مقدّس و بی آلایش . عشق یک پسر [ و ] یک دختر . با خواندن این کتاب ببینید که سرنوشت با آنها چه می کند . »
***
-ذبیح نیا عمران ، آسیه : آبی میرکا ، یزد : لالۀ کویر ، خشتی ، 12 ص ، مصوّر ، رنگی .
داستانی برای کودکان گروه سنّی ب » ، که با نقّاشی های سیّد مهدی وثوق ، همراه شده . نویسنده که زادۀ آمل و ساکن یزد است ، عنوان آن را نیز به گویش آمل آورده ، آبی میرکا یعنی مروارید آبی .
***
-------- : تی تی ، یزد : لالۀ کویر ، خشتی ، 12 ث ، مصوّر ، رنگی .
به گویش آمل ، تی تی ، یعنی شکوفۀ درخت . این داستان برای کودکان گروه سنّی ج » ، با نقّاشی های محمّدرضا فتّاحی چاپ شده است .
***
----------:چوری ، لالۀ کویر ، خشتی ، 12 ص ، مصوّر ، رنگی .
نویسنده تحت تأثیر خانه های بومی یزد و اصطلاحاتی که برای جوجه در یزد به کار می رود ، این داستان را برای کودکان نوشته ، نقّاشی های کتاب ، کارِ خانم سمیّه مشایخ است .
***
-ظهیری سمرقندی ، محمّد بن علی : سندبادنامه ، به کوشش : محمّد باقر کمال الدّینی ، تهران : میراث مکتوب و مرکز بین المللی گفتگوی تمدّن ها ، وزیری ، پنجاه و شش + 300 ص .
تصحیح تازه ای است از اثر نامی ، ظهیری سمرقندی براساس سه نسخۀ خطّی و یک نسخۀ چاپی ، کوشنده پس از گفتاری درازدامن که به اصل کتاب و ارزش های ادبی و سبکی آن اشاره نموده ، متن این داستان قدیمی را که اصل آن به هندی بوده و موضوع آن از سندباد ، حکیم هندی است ، نخستین بار به دستور امیر نوح بن منصور سامانی توسّط خواجه عمید ابوالفوارس قناویزی به فارسی دری ترجمه شد . آن گاه ظهیری در سدۀ ششم آن را از صورت سادۀ خود به نثری مزیّن و آراسته به امثال و اشعار تازی و پارسی آراسته است .
این اثر بعدها به وسیلۀ جلال عضد یزدی ، شاعر نامی ایران در سدۀ هشتم ، به نظم درآمد و در سال 1381 به کوشش دکتر محمّدجعفر محجوب چاپ شد . آقای کمال الدّینی گزیده ای از سندبادنامۀ ظهیری را در همین سال به وسیلۀ نشر میراث مکتوب چاپ نموده است .
***
-قزلباش ، سیروس : پسر لُر و رقص پریا ( پالیز و پریا ) ، یزد : نیکوروش ، رقعی ، 103 ص .
داستانی بلند و عاشقانه که بر گرفته از افسانه های جنّ و پری و اهریمن است .
***
----------- : فرشتگان فقیر ، یزد : نیکوروش ، رقعی ، 64 ص .
مجموعۀ سه داستان کوتاه است . داستان نخست آن که به گویش دری رایج در افغانستان نوشته شده ، حکایت نوجوانی افغانی است که در جریان جنگ های داخلی افغانستان با پدری مواجه است که مرگ را در پیش روی دارد .
عنوان این داستان : پایم را دادم تا بوبویم زنده بماند » است . دو داستان دیگر ایرانی است .
***
-قیطاس ، عبدالرّحمن : عروس دریا ، یزد : لالۀ کویر ، رقعی ، 48 ص .
این داستان نویس ، یزدی نیست .
***
-مرادنیا ، لاله : روز تولّد ، یزد : انتشارات یزد ، خشتی ، 12 ص ، مصوّر ، رنگی .
داستانی برای کودکان که با تصویرهای نیما نیلیان و انیس سیرین همراهی شده است .
***
-موجکار ، افسانه : غروب شقایق و . ، یزد : ستایش ، رقعی ، 88 ص .
نخستین تجربۀ این نویسندۀ جوان مهریزی است و شامل چهار داستان کوتاه که مفصّل ترین آن داستانی برگرفته از تجربیّات تلخ زندگی راوی قصّه با عنوان غروب شقایق » است ، راوی که داستان را برای نویسنده بازگو نموده ، به تشریح داستان غم انگیز بیماری همسرش و مشکلاتی که با آن ها دست و پنجه نرم کرده ، پرداخته است .
***
-وافی ، سعیده : خانۀ عروسکی ، یزد : وصال ، پاتویی ، 84 ص .
گردآوری و ترجمۀ شش داستان کوتاه به زبان انگلیسی از اُ . هنری ، ادگار والاس ، اچ . اچ . مونر ، جان راسل ، جان گالسورتی و کاترین مانسفیلد است . کتاب حاصل تجربۀ دانشجویی نویسنده است و شاید آغازی باشد بر کارهای بزرگتر و موفّق تر .
***
-یوسف بدرالدّین : زلیخا رسوای عشق ، یزد : ریحانة الرّسول ( س ) ، رقعی ، 74 ص .
بازخوانی داستان نامکرّر دلدادگی زلیخا به حضرت یوسف ( ع ) ، بر اساس قصص قرآنی و روایات اسلامی . داستانی که از هر زبان که بشنوی نامکرّر است .
1382 »
-آذریزدی ، مهدی :قصّه های خوب برای بچّه های خوب ، تهران : امیر کبیر ، چاپ جدید ، رقعی ، 8 جلد ، روی هم 1170 ص .
مجموعۀ هشت دفتر از قصّه های آموزنده از متون مهم و معتبر فارسی که به همّت و زبردستی استاد آذر برای کودکان و نوجوانان بازسازی و بازنویسی شده است ، اوج هنر و خلّاقیّت آذر یزدی در این هشت دفتر نمودار گشته که با توانمندی و شناخت خوبی که از مخاطبین خود داشته ، توانسته چنین مجموعه ای را تهیّه و تدوین کند و علیرغم اینکه سال هاست عرصۀ داستان نویسی کودکان پررونق ترین بخش چاپ کتاب در ایران است ، هنوز استقبال از این کتاب ها کم نشده و برخی از دفاتر آن به چاپ سی ام هم رسیده است . کاش دشواری های برساختۀ ناشر آن باعث نمی شد که استاد آذر از نوشتن دو جلد باقی ماندۀ قصّه های خوب سرباز زند .
قصّه ها به ترتیب زیر است :
1-کلیله و دمنه ، 2-مرزبان نامه ، 3-سندبادنامه و قابوس نامه ، 4-مثنوی مولوی ، 5-قرآن ، 6-شیخ عطّار ، 7-گلستان و مُلستان ، 8-چهارده معصوم .
***
-باراتینسکی ، یوگنی ابراموویچ : انگشتر ، ترجمۀ مهرانگیز طیّبات ، تهران : آرمان و یزد ، رقعی ، 32 ص .
داستان اشراف زادۀ روسی است که در حال ورشکستگی است و یکی از همسایگانش را به یاری می خواهد .
***
-بااک ، انوره :پیر دختر ، ترجمۀ محمّد جعفر پویندۀ [ اشکذری ] ، تهران : چشمه ، رقعی ، 282 ص .
حکایت سادۀ پیر دختری ثروتمند است که فراز و نشیب وقایع زندگی و آمد و شد خواستگاران گوناگون او بیان می شود .
طیّ این سالیان ، آثار گوناگون ادبی از پوینده در تهران چاپ شده ، که برای نمونه به یک داستان او اشاره شد .
***
-دهقانی تفتی ، محمّد علی :حق کشی های ریز و درشت ، یزد : وصال ، رقعی ، 108 ص .
مجموعۀ داستان های کوتاه دربارۀ تبعیض حکمروا در جامعه ، برقراری عدالت و موضوعاتی از همین دست است .
***
------ : دسته گلی در باتلاق ، یزد : وصال ، رقعی ، 108 ص .
مجموعۀ هشت داستان کوتاه اجتماعی که عمدتاً از مشاهدات نویسنده از محلّ ست خود بوده است .
***
-سلطانی گردفرامرزی ، فردوس :نقاب ، یزد : انتشارات یزد ، رقعی ، 104 ص .
داستانی کوتاه از نویسنده ای جوان و ظاهراً نخستین کتاب اوست . ناصر که مبتلا به ایدز است ، در پی ازدواج با دختر مورد علاقه اش است ، امّا سرانجام سر از زندان در می آورد .
***
-غدیری ، حسین :یک ماه مسافرت به . ، یزد : ریحانة الرّسول ( س ) ، رقعی ، 48 ص .
یک داستان کوتاه ، حاصل نخستین تجربۀ نویسنده .
***
-کولینیز ، ویکلی [ ویلیام ] :زن سفید پوش ، ترجمۀ نسرین زارع ، یزد : وصال ، رقعی ، 128 ص .
نخستین ترجمۀ نویسنده به صورت کتاب است . پیش از این ، داستان نامبرده با ترجمۀ آذرمیدخت کاوۀ خوری و پروین قائمی از سوی نشر قطره در سال 1376 چاپ شده بود . اصل داستان ، مفصّل تر از این بوده و در 733 صفحه است . ظاهراً ترجمۀ خانم زارع خلاصه ای از زن سفیدپوش بوده است .
***
-لاجوردی ، احمد :رقص تارزن ، تهران : کیفیّت ، رقعی ، 231 ص .
مجموعۀ ده داستان کوتاه از این نویسندۀ یزدی که در تهران زندگی می کند .
***
-مرتضوی نسب ، فاطمه : قصّۀ مادربزرگ ، یزد : انتشارات یزد ، خشتی ، 12 ص ، مصوّر ، رنگی .
داستانی منظوم از پسر بچّه ای به نام کاکلی که برای گروه سنّی الف » و ب » نوشته شده است .
***
-نایب زاده ، [ مهناز ] : رُزهای سفید ، یزد : انتشارات یزد ، رقعی ، 107 ص .
حاوی دوازده داستان کوتاه که آخرین آن به نام رُز سفید است .
***
-نصرالله منشی ، ابوالمعالی : کلیله ودمنه ، به کوشش : سیّد علی رضوی بهابادی ، بهاباد : انتشارات بهاباد ، وزیری ، پانزده + 411 ص .
داستان سراسر پند و اخلاق کلیله و دمنه را همگان خوانده و شنیده اند . مصحّح در آغاز کتاب ، اشاره به ترجمه های این داستان که اصل آن به زبان سانسکریت بوده و در زمان انوشیروان به پهلوی ترجمه شده ، نموده است . ابن مقفّع آن را عربی و رودکی در سدۀ چهارم آن را منظوم نمود و سرانجام ابوالمعالی ، نویسندۀ نامی سدۀ ششم به نثر بسیار پخته و مصنوع نوشت که از آثار ارزشمند نثر پارسی است . قانعی طوسی در سدۀ سیزدهم قمری آن را منظوم نموده اند . در سالیان اخیر ویرایش های گوناگون آن به وسیلۀ نویسندگان معاصر چاپ شده است .
***
-یزدانی ، کرامت : نبرد یا بازی با منتقدان ، تهران : داستان سرا ، رقعی ، 88 ص .
مجموعۀ هفده داستان کوتاه ازاین نویسندۀ بواتانی مولد و یزدی مسکن است . پیش از این ، داستان های کوتاه زیادی ازاو در نشریّات ، به ویژه 57 ، خوانده بودیم .
***
- ؟ :قصّۀ هزار گیسو ، به کوشش سیّد علی رضوی بهابادی ، بهاباد ، چاپ دوم ، رقعی ، 456 ص .
برگزیده ای است از کتاب جامع الحکایات یا 46 قصّه که در عصر صفوی نوشته شده و نویسندۀ آن ناشناس است . نسخۀ منحصر به فرد خطّی آن در کتابخانۀ آستان قدس رضوی مشهد وجود دارد . کوشنده ، 15 داستان آن را برگزیده و پس از ویرایش با نام قصّۀ هزار گیسو » چاپ نموده است . این کتاب مجموعه ای از قصّه های عامیانه است که در آن قصّه های جنّ و پری ، پهلوانی و حماسی و عاشقانه دیده می شود . این کتاب برای نخستین بار است که چاپ می شود و تصحیح متن کامل آن موضوع پایان نامۀ یکی از دانشجویان دانشگاه های ایران است .
(معرّفی کتاب)
حسین مسرّت
رؤیای بیدار دلان: اکرم هدایتی شاهدی، تهران :یزدا.1389،وزیری، 255ص.
رؤیای بیدار دلان، اثری است از اکرم هدایتی شاهدی که به منظور بررسی و تحلیل رؤیاهای عارفان صوفی مسلک تألیف شده است. کتاب شامل چهار فصل است . در فصل نخست با عنوان کلیّاتی درباره خواب و رؤیا » دربارۀ فیزیولوژی خواب، علّت آن، معنای لغوی رؤیا و نظر گاه فلاسفۀ مسلمان و غیر مسلمان و روان شناسان در این باره توضیحاتی داده شده است .در فصل دوم که اختصاص به دیدگاه عارفان دربارۀ خواب و رؤیا دارد، مؤلّف کوشیده است تا قبل از پرداختن به موضوع این فصل و به منظور فهم درست آنچه عرفا در این باب مطرح کرده اند دربارۀ دیدگاه های عرفا راجع به انسان و قوای باطنی او، عوالم هستی و چگونگی ارتباط با این دو عوالم بر اساس مستندات دینی و عرفانی توضیحاتی بدهد و سپس به بیان دیدگاه عارفان در خواب و خوابیدن و همچنین دربارۀ خواب و خوابیدن و همچنین در بارۀ رؤیا و خواب دیدن بپپردازد و اقسام رؤیا و نظرگاه ایشان دربارۀ علّت و ماهیّت هر یک از این انواع را بیان کند . فصل سوم که گسترده ترین و اصلی ترین بخش این کتاب است، مختصّ "بررسی رؤیاهای عارفان "است . به دلیل کثرت رؤیاهای منقول از عارفان و پراکندگی آن ها در آثار صوفیه، نویسنده با اساس قرار دادن دو کتاب تذکره الاولیاء اثر عطّار نیشابوری و نفحات الانس فی حضرات القدس اثر عبدالرّحمن جامی که هر دو تذکره ای در شرح حال عارفان است، کوشیده تحقیقی مفید ارائه دهد. در این فصل بعد از معرّفی مختصر این دو اثر و مؤلّفان آن ها، رؤیا ها بر اساس ساختار روایی تصویر و گفتار بینندگان رؤیا، زمینه های به وجود آمدن رؤیا، موضوع عناصر، اهداف و اقسامشان بررسی شده اند. در این فصل سعی شده است تا به استناد آموزه های دینی و عرفانی به سؤالاتی از این قبیل پاسخ داده شود: آیا ممکن است چند نفر در زمانی واحد، رؤیایی شبیه به هم ببیند ؟آیا ممکن است کسی در خواب، موجودات ماورای طبیعی همانند فرشتگان ، ابلیس ، بهشت و جهنم و . را مشاهده کند و واگر چنین چیزی ممکن است این موجودات در چه شکل و شمایلی بر خواب بیننده جلوه گر می شوند ؟آیا دیدن خداوند در رؤیا امکان دارد و بر چه مبنایی غالب صوفیان مدّعی دیدار خداوند در خواب هستند ؟و در پایان این فصل نویسنده با بیان دلایل عقلی و دینی درستی یا نادرستی این رؤیا ها را بیان کرده است .
موضوع فصل چهارم، تعبیر در رؤیاهای عارفا ن» است. نگاهی به پیشینۀ علم تعبیر و دیدگاه اسلام دربارۀ این علم، علّت و فایدۀ تعبیر و روش های تعبیر، علّت نیاز به معبّر، ویژگی های معبّر، قدیمی ترین معبّران، و اهمیّت کتاب های تعبیر مطالبی است که به عنوان مقدّمۀ این فصل بدان ها اشاره شده است و در ادامه پس از پرداختن به زبان رؤیا ها، رؤیاهای مورد بحث از نظر تعبیر دار بودن یا نبودن بررسی شده است. این کتاب پژوهش اصیلی است که دربارۀ ارتباط رؤیای عارفان و زندگانی عرفانی آن ها به بحث پرداخته است .
*یزد امروز ، ش475.
درباره این سایت