محل تبلیغات شما

 

دکتر اکبر ایرانی.مدیر مؤسّسۀ پژوهشی میراث مکتوب

برای بنده افتخار بزرگی است که در این بزم باشکوه که برای بزرگداشت پژوهشگری خوشنام، انسانی بامحبّت، محقّقی سختکوش، در کار خود مسئولیت‌پذیر و بامروّت، جناب حسین مسرّت برپا شده، شرکت می‌کنم. ابتدا لازم می‌دانم از برگزارکنندگان چنین بزم شکوهمندی سپاسگزاری کنم که برای قدرشناسی و ارج‌گذاری خدمات فرهنگی و علمی یکی از پژوهشگران جوان این خطه پرفرهنگ، خدمت شما هستم.

ما تاکنون شاهد بوده‌ایم که در مجالس بزرگداشتی که برای بزرگان در ایران برگزار می‌شده یا در سنین سالخوردگی و فرتوتی سالخوردگان بوده، یا بعد از فوت شان مجلس یادبود برگزار می‌کردند و این سنّت حسنه‌ای که شاهد آن هستید برای کوشندگان و زحمتکشان فرهنگ شروع شده و پایه‌گذاری شده، این اقدام تحسین‌برانگیز را لازم است که قدر بدانیم و تشکّر کنیم از عزیزانی که به این فکر افتادند که ما وظیفه داریم به‌عنوان خادمان فرهنگ با این گونه اقدامات تشویق کنیم و نسل جوان را هم در میدان فرهنگ به‌کار بگیریم.

من در واقع آشنایی‌ای که با جناب مسرّت داشتم، در حدود سال‌های 1374-1373 بود که مؤسّسۀ پژوهشی میراث مکتوب شکل گرفت و در طول این بیست و چند سال، افتخار بهره‌وری از محضر ایشان را داشتیم و همواره نشریات میراث مکتوب، گزارش میراث، آینه میراث و همین طور برخی از ضمائم این مؤسّسه که مزین است به مقالات و آثار نسخه‌شناسانه و کتاب‌شناسانۀ ایشان که منتشر کردیم و به هر حال این افتخار نصیب ما بود. در سال 1377 هم با مرحوم محمّد شیروانی، فهرست‌نویس کتابخانۀ وزیری یزد، خدمت دوستان یزدی رسیدیم، بیشتر از نزدیک با ایشان آشنا شدیم و به هر حال توفیق را داشتیم که همچنان حامی فعالیّت‌های علمی ایشان باشیم.

نکته‌ای که باید عرض کنم و وقت هم خیلی کم است و بالاختصار، سنّت برکشیدن جوانان را ما در این سدۀ اخیر در بین بزرگانی چون مرحوم محمّدعلی فروغی و حسن تقی‌زاده می‌بینیم که علامه عبّاس زریاب خویی توسّط تقی‌زاده شناسایی شد. وقتی که زریاب خویی در کتابخانۀ مجلس مشغول کتابداری و نسخه‌نویسی و فهرست‌نویسی بود، آن‌جا نسخه‌ای را تقی‌زاده دنبالش بود، پیدا نمی‌کرد و می‌گویند که مرحوم زریاب به لحاظ حافظۀ قوی‌ای که داشت، صفحاتی از آن نسخه را می‌خواند و جناب تقی‌زاده او تشویق می‌کند و ایشان را می‌فرستد آلمان و فلسفه و زبان آلمانی می‌خوانند و برمی‌گردند و با سابقۀ علمی که در حوزه‌های علمیه قم داشتند، یک محقّق برجسته می‌شوند. همین طور مرحوم عبدالحسین زرّین‌کوب خودشان می‌فرمودند که توفیق داشتم و خدمتشان بودم که تقی‌زاده من را تشویق کرد و دست من را گرفت؛ و ما می‌بینیم در تاریخ هم کسانی مثل محمّدعلی فروغی که کمک کرد به علامه میرزا محمّدخان قزوینی که از بزرگان، یعنی شاید بتوانیم بگوییم بزرگ‌ترین محقّق و مصحّح تاریخ و ادب ایران است و ایشان آثار ارزشمندی را تحقیق و تصحیح کرد و با کمک فروغی توانست این آثار را خلق کند و متأسّفانه مسئلۀ مدرک‌گرایی که از سال‌ها پیش، یعنی پیش از انقلاب اسلامی و از زمانی که دانشگاه تأسیس شد، این مسئله پیش آمد که بسیاری از مفاخر و بزرگان ما مدرک دانشگاهی نداشتند و امکان تدریس نداشتند. مگر علامه فروزانفر مدرکی داشت؟ یا مرحوم جلال همایی، سعید نفیسی، محیط طباطبایی و. و لازم بود که دانشگاهیان از حضور این شخصیّت‌ها استفاده کنند و با مجوّزهایی که صادر شد، این‌ها وارد دانشگاه شدند و نسلی که الان برکشیدۀ آن‌ها هستند، بزرگ‌ترین خادمان این فرهنگ هستند و کسی مثل دکتر علی‌اکبر ی که رئیس دانشگاه تهران بود و تلاش کرد که علامه قزوینی به دانشگاه راه پیدا کند و کمک کرد، اما به دلایلی که بعضی از رفقایشان مانع شدند، نتوانستند، چون درک می‌کردند که این مدرک یک وسیله‌ای است و یک سازمانی می‌دهد به دانشگاه، امّا در عین حال مانع بسیار بزرگی است برای بهره‌برداری و استفاده از دانشمندانی که هیچ گونه مدارک علمی به دلایلی، به هر حال فرصت نکردند، نخواستند یا توفیق نشده یا مسئله‌ای پیش آمده که مانع این‌ها شده، امّا قدرشناسانی بودند که این‌ها را تشویق می‌کردند که در محافل علمی حضور پیدا کنند و از آن‌ها استفاده شود. نمونه‌اش خود مرحوم ایرج افشار است که با این همه آثار ارزشمند به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین استوانه‌های فرهنگی ایران و می‌توان گفت نگین فرهنگی ایران در سدۀ اخیر است؛ ایشان خیلی از جوانان را تشویق کرد، حمایت کرد، کمک کرد و یکی از آن جوانان جناب آقای مسرت بود که اگر نبود ایرج افشار، الان آقای مسرّتی که در خدمتشان هستیم، نبود و توفیق این همه فعالیت و کار علمی را که شاهدش بودیم را نداشت.

بنابراین خادمان دلسوز این مملکت، صرف نظر از این‌که مدارک دانشگاهی بتواند کمک کند که این‌ها در دانشگاه حضور پیدا کنند، تلاش کردند، حمایت کردند از افراد بااستعداد، علاقمند، دلسوز، مسئولیت‌پذیر که این‌ها به کار فرهنگی اقدام کنند و کوشش کنند که آثار ارزشمندی را از خودشان به‌جا بگذارند.

علاقۀ مرحوم افشار را شاید بعضی از شما بدانید که به جناب مسرّت خیلی زیاد بود و یکی، دو بار من در خدمتشان بودم، دوست داشتند جناب مسرّت که ایشان از امیدهای آیندۀ شهر یزد هستند و خوشبختانه ارتباط خیلی صمیمی هم بین آقای مسرّت و آقای افشار بود و همین باعث شده بود که جناب مسرّت با امید و انگیزۀ بسیار زیادی به کارهای علمی ادامه دهد و همان راهی که مرحوم افشار در یزدشناسی پیگیری کرده بود و آثار بسیار ارزشمندی در حوزۀ یزدشناسی از خودش به‌جا گذاشت، جناب مسرّت هم همان راه را ادامه داد و الان می‌بینیم که بخشی از این آثاری که در این حوزه است، به همّت و کوشش جناب مسرّت انجام شده است.

در مقاله‌ای که جناب استاد دکتر شفیعی کدکنی در سال 1373 در مجلّۀ دنیای سخن نوشتند، همین بحثی که در آن موقع هم داغ بود و الان متأسّفانه در جامعۀ ما این بحث مدرک‌گرایی، پایان‌نامه‌فروشی و مقاله‌سازی و کتاب‌سازی و. این‌ها آسیب‌های جامعه دانشگاهی ما شده است. ما چون در مؤسّسۀ میراث مکتوب، مجلّۀ علمی - پژوهشی آیینۀ میراث داریم، خیلی درگیر این داستان هستیم. مقالات دو اسمی، سه اسمی و حتّی شش اسمی می‌آید؛ مقاله‌ای که فقط دانشجو نوشته، البته اگر نوشته باشد، چون خیلی از این مقالات بعداً معلوم می‌شود که از جای دیگر کپی شده و با این نرم‌افزارهای مشابه‌یاب، اخیراً یک قانونی هم خود وزارت علوم مم کرده صاحبان نشریات علمی - پژوهشی را که از این نرم‌افزار استفاده کنند و معلوم شود که این مقالات چگونه ساخته و پرداخته شده است.

متأسّفانه این روش‌ها برای ارتقای برخی دیگر فراهم شده است. اگر دانشجویی تلاشی می‌کند، اسامی دیگری می‌آید در ذیل یک مقالۀ رشته ادبی، رشتۀ موضوع فلسفه و تاریخ که امکان اینکه یک نویسنده، دو نویسنده روی یک موضوع ادبی کار کنند که چگونه است، دور از ذهن است. آن موقع که هنوز به شدّت الان نبود، جناب استاد شفیعی یک مطلبی می‌نویسند و دردنامه‌ای است که البته این‌جا طرح این مسائل جایش نیست ، ولی چون دوستان دانشگاهی و مسئولان تشریف دارند و باید ما آسیب‌شناسی کنیم، آسیب‌زدایی کنیم؛ وظیفۀ متولیان امور فرهنگی و دولتی است که راه‌های پیشگیری این آسیب‌ها را شناسایی کنیم و این بحران‌هایی را که جامعۀ علمی ما به آن دچار است مدیریّت کنیم تا از بین برود.

ایشان می‌نویسند: دریغا زریاب، دریغا فرهنگ ایرانی،جز این چه می‌توان گفت در این راسته بازار مدرک‌فروشان با ارز شناور، در این سیاهی لشکر انبوه استاد و دانشجو.اگر از همۀ رشته‌های دانش زمان بی‌خبرم، امّا در کار خویش خُبره‌ام و می‌دانم که محیط دانشگاهی ما در چه سکراتی به سر می‌برد. دریغا زریاب، دریغا فرهنگ ایران. در عصر محقّقانی که اگر از تألیفات خودشان امتحانشان کنند، از عهدۀ قرائت متن تحقیقات خودشان برنمی‌آیند و دولت با ساده‌لوحی به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات می‌کند. البته این مسئله، این مبحث و این یادداشت ایشان مفصّل است و فقط من به‌عنوان این‌که طرح دغدغه‌ای کرده باشم و یادی هم از استاد بزرگوارمان جناب دکتر شفیعی که جزو مفاخر بزرگ ایران است.

جناب مسرّت در همین زمینه دردمندی و دغدغه‌مندی در حوزۀ آسیب‌شناسی پژوهش، سال 1385 یک یادداشتی برای من فرستادند و من آن را سرمقالۀ مجلّۀ گزارش میراث کردم، چون سلسله یادداشت‌هایی داشتم در زمینۀ آسیب‌شناسی تصحیح متون، چاپ متون، مباحث پژوهشی تحت عنوان آسیب‌شناسی پژوهش. ایشان در این یادداشت، موانع پژوهش را برمی‌شمارند و اشاره به نکته‌هایی می‌کنند که جا دارد مورد توجّه قرار بگیرد. یکی از آن موارد پژوهشی ایشان، کتابخانه‌های غیرپویا، غیر روزآمد و به اصطلاح امروزی‌ها آپدیت‌نشده که منابع قدیمی دارند و اطّلاعات و منابع کتاب‌های جدید آن‌جا را تأمین نمی‌کند  و کتاب‌های جدید حضور ندارد و به هر حال شاید به دلیل اینکه دانشجوها بودجه‌شان در تأمین اعتبارات کم بوده و هست. البته در سال‌های اخیر که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بن می‌داد و بودجۀ خوبی به دانشگاه‌ها می‌داد، نسبتاً خریدهای خوبی را در نمایشگاه شاهد بودیم که بخشی از مخاطبان ما در نمایشگاه‌ها، دانشگاه‌ها بودند که از این آثار تهیه می‌کردند. معلوم است که به هر حال راه‌های بهبود این وضع انجام شده و تلاش‌هایی برای حل مسئله پیش آمده است.

نبود تالار مناسب برای تحقیق و پژوهش و علاقه مندانی که می‌خواهند حضور داشته باشند. کمبود کتابداران آگاه و متخصّص که این‌ها افراد کم‌تجربه با دیپلم و سطح پایین می‌آیند به‌عنوان کتابدار در کتابخانه‌ها استخدام می‌شوند و این معضلی را فراهم کرده است. این‌ها دغدغۀ یک کتابدار علاقه مند و دلسوز است. کسی که این طور مباحث را مطرح می‌کند، حتماً دلش می‌خواهد که در کتابخانه‌ای که مراجعه می‌کند، فضای پیشرفت برایش فراهم باشد. کتابخانۀ باز، منابع جدید، اطّلاعات مفید که خوشبختانه در این سال‌های اخیر هم فضای مجازی و هم اینترنت و همه این‌ها به دستیابی بهتر و سریع‌تر کمک می‌کنند .

جناب مسرّت در زمینه‌های مختلف با حوزۀ کتاب و نسخه و نسخه‌شناسی، کارهای ارزشمندی انجام داده است. در حوزه یزدشناسی، یزد، یادگار تاریخ» را نوشتند، دربارۀ وقف‌نامه‌ها و آب‌انبارها و دانشنامۀ مشاهیر یزد و کتاب‌هایی که ملاحظه فرمودید. یکی از دغدغه‌های جناب مسرّت، معرّفی کتاب‌های ارزشمند و نقد آن‌ها بوده که نقدی که برای کتاب‌شناسی وحشی بافقی نوشتند، کار بسیار خوبی بود. در زمینۀ نسخه‌شناسی به هر حال جزء برکشیده‌های ایرج افشار کسی است که اطّلاعات نسخه‌شناسی خوبی دارد و نسخه‌های خوبی را معرّفی کردند در مجلات مختلفی؛ معرّفی قرابادین قلانسی که یکی از کهن‌ترین نسخه‌های کتابخانۀ وزیری یزد است و نسخۀ مفاتیح‌العلوم که از نسخه‌های ارزشمندی است که این دو نسخه ارزش ثبت ملی و جهانی دارد که من همین جا خواهش می‌کنم به‌عنوان کسی که عضوی از اعضای کمیتۀ حافظۀ جهانی یونسکو هستم و لازم است که نسخه‌های ارزشمندی که در یزد است، در فرم‌هایی که است، پر شود، نوشته شود و برای ثبت این‌ها اقدام شود که در فهرست ثبت آثار از یزد هم ما آثاری داشته باشیم که از جمله این چند اثری که عرض کردم.

 در زمینۀ فهرست‌‌نویسی و نقد فهرست‌نویسی هم ایشان آثاری داشتند، ایشان همین فهرست کتابخانه مرحوم وزیری یزد را ویرایش کردند، و امیدوارم بازنگری‌های ایشان مورد توجّه قرار بگیرد و چاپ شود و کارهای متعدّدی در زمینۀ مجله‌نگاری و مطبوعات کردند که بنده خودم شاهد بودم، در مجلّۀ آینه پژوهش، جهان کتاب، نشر دانش، مجلات مختلف کتاب‌گزاری ایشان آثار مقالات خیلی خوبی نوشتند. در زمینۀ تصحیح متون همان طوری که ملاحظه فرمودید، تصحیح دیوان فرّخی یزدی، دیوان غیاث نقشبند یزدی و همین طور کاری که مؤسّسۀ میراث مکتوب چاپ کرد، رباعیّات مؤمن حسین یزدی که جزء آثاری است که ایشان تحقیق و تصحیح کردند و بنابراین به‌عنوان یکی از متن‌شناسان کوشا و فعّال شناخته‌شده هستند و آثارشان مورد توجّه قرار گرفته و من همین جا مناسب می‌دانم و جا دارد که یادی کنیم از مؤسّس معزّز کتابخانۀ وزیری، مرحوم سید علی محمّد وزیری که بنیان گذار این کتابخانه بودند. ما می‌دانیم که دو، سه تا از علما هستند که در تأسیس کتابخانه و خرید نسخۀ خطّی، پیشگام هستند. یکی مرحوم آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی و یکی هم جناب وزیری که این‌ها با چه زحمتی، با نماز خواندن‌های استیجاری و این کارها توانستند نسخه‌ها را از جاهای مختلفی جمع‌آوری کنند و به هر حال، جناب مسرّت در این کتابخانه سه دهه تلاش کرد، ضمن اینکه کارهای نسخه‌شناسی و فهرست‌نویسی می‌کردند، این همه آثار را هم در همین مدّت پدید آمدند و به نوعی کار ایشان قابل تحسین است.

ایشان در یک مقاله‌ای که در گزارش میراث ما در سال 1390 انتشار دادیم، کتاب‌شناسی بیش از 125 کتاب و مقاله در زمینۀ یزدشناسی از استاد ایرج افشار را برشمردند که برای علاقمندان به حوزۀ یزدشناسی، قابل استفاده است و همین طور مقاله متن‌پژوهی در گسترۀ استان یزد که مشتمل بر فهرستی از متون چاپ‌شده است که از آغاز، یعنی از سال 1234 ق که چاپ سنگی آمد تا سال 1390 ش، کتاب‌شناسی را ایشان انجام دادند. البته جا دارد که من همین جا اشاره کنم که در دو جلد ما فهرست کتاب‌شناسی متون چاپی ایران را آماده کردیم که به هر حال بخشی از آن به همّت جناب آقای دکتر میرمحمّد صادق انجام شده که امسال در نمایشگاه کتاب پیش‌فروش شد و تا یکی، دو ماه دیگر ان‌شاءالله عرضه خواهد شد.

بی‌شک شهر یزد و علما و مفاخر یزد سهم بزرگی در بالندگی علمی و فرهنگی کشور و اعتلای تمدّن اسلامی و ایرانی ایفا کردند. حضور محقّقان بومی و محلی کاردان که به جهت تعلّق خاطر به زاد و بوم خود، عاشقانه به تحقیق در اسناد و نسخه‌ها و بنا‌ها و کتبیه‌ها پرداخته‌اند و نقش آن مناطق را در تولید علم و بازشناسی هویّت تاریخی به خوبی نشان دادند. چنانچه ایرج افشار در یزد چنین کرد و باستانی پاریزی در کرمان و اکنون وظیفۀ امثال مسرّت‌هاست که این چراغ را روشن نگه دارند و یزدشناسی را نگین ایران‌شناسی، باشکوه‌تر از گذشته متجلّی سازند. مسرّت همیشه مایۀ مسرّت یزدیان خواهد ماند.

*شب کاریز فرهنگ (1398/3/23)

قنات سازی و قنات داری*

صنایع دستی استان یزد*

ناموارۀ دکتر محمود افشار*

ایشان ,جناب ,هم ,مسرّت ,همین ,علمی ,که در ,است که ,جناب مسرّت ,به هر ,که از ,زریاب، دریغا فرهنگ ,دریغا زریاب، دریغا ,مؤسّسۀ پژوهشی میراث

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شکار لحظات در تاریخ ایران و ایرانی